راهكار هاي آمريكا در مقابله با ايران
استراتژي «براندازي دولت ها» Ùˆ «استقرار Øكومت هاي مورد نظر» كه سياست آمريكا را در مورد كشورهاي موسوم به «جهان سوم» به مدت طولاني تشكيل داده Ùˆ به عنوان استراتژي «تغيير رژيم» از طر٠رئيس جمهور قبلي آمريكا، جرج دبليوبوش نيز صريØاً اعلام شده ØŒ با مشكلات Ùˆ شكست هاي قابل توجهي مواجه شده است. اين استراتژي كه مبتني بر كنترل نخبگان كشورهاي به Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â«Ø¯Ø± Øال توسعه» Ùˆ براساس همكاري هاي مشترك سياسي Ùˆ اقتصادي با هيئت Øاكمه چنين نظام هايي استوار بوده است، اكنون با مقاومت Ùˆ اعتراض Ùˆ قيام خود مردم وملت ها روبرو شده است.تØليل گران Ùˆ سياستگذاران Ùˆ دست اندركاران آمريكا هيچ وقت به مردم عادي Ùˆ اÙكار عمومي ملت هاي غيراروپائي اØترامي قائل نشده اند Ùˆ اكنون اين خود ملت ها هستند كه به تدريج از نخبگان خود سلب اعتماد كرده Ùˆ مستقيماً با سياست هاي جهاني، منطقه اي Ùˆ Ù…Øلي آمريكا روبرو شده Ùˆ روياروئي پيدا كرده اند. واخوردگي، مرعوبيت، Ùˆ اطاعت نخبگان اين كشورها در مقابله با دخالت Ùˆ Ùشارهاي خارجيان Ùˆ به ويژه آمريكا، Ùˆ تقليد كوركورانه آنها از نهادهاي سلطه گرانه Øزبي، رسانه اي، Ùˆ ديوان سالاري Ùˆ دولتي، مشروعيت اين شخصيت ها Ùˆ نهادهاي تØت كنترل آنها را تنزل داده است.ورشكستگي نخبگان Øاكم Ùˆ وابسته در «جهان سوم» با انقلاب اسلامي ايران شروع شد Ùˆ آثار تزلزل آن بزودي در مصر، لبنان، تركيه، الجزاير Ùˆ ساير نقاط بروز كرد Ùˆ عارضه هاي آن به خوبي در Ùلسطين Ùˆ در كودتاي ناÙرجام چندي پيش ونزوئلا مشاهده مي شود. خلاصه اينكه ملت ها در مقابله با سياست خارجي آمريكا، از نخبگان Ùˆ دولت هاي Øاكم خود عبور كرده اند Ùˆ اين آغاز يك تØول بزرگ سياسي Ùˆ اجتماعي در سيستم بين المللي است . جنگ Ùˆ دخالت آمريكا در اÙغانستان هم نشانه استÙاده واشنگتن از نخبگان آن كشور Ùˆ هم شاخصي از ناتواني Ùˆ عدم مشروعيت رهبران سياسي آن سرزمين است. آنچه در معادله «استراتژي تغيير رژيم» Ù…Øسوب نشده است Øضور مردم در كارزار قدرت است.در سالهايي كه از جنگ تØميلي عراق Ùˆ ايران گذشته است سياست خارجي آمريكا سه استراتژي اصلي در مقابله با ايران داشته است: (1) استراتژي براندازي نظام اسلامي، (2) استراتژي ملي گرائي ايران Ùˆ Øمايت از آن در مقابله با نظام اسلامي، (3) استراتژي غربي كردن ايران Ùˆ ادغام آن در سيستم جهاني آمريكا. اين سه استراتژي آمريكا در مورد ايران با سه استراتژي جهاني آمريكا كه پس از Ùروپاشي شوروي Ùˆ رژيم هاي سوسياليستي اروپاي شرقي ومركزي اتخاذ Ùˆ اعلام شد، كاملاً منطبق بوده است.سه استراتژي جهاني آمريكا عبارتند از: 1) ØÙظ برتري اقتصادي، نظامي، Ùˆ تكنولوژيك،2) جهاني سازي Ùˆ ابعاد اقتصادي Ùˆ Ùرهنگي آن، 3)ØÙظ امنيت بين المللي در جهت مهارسازي سياسي نظام هاي مختل٠و تأمين مناÙع آمريكا.آمريكا هم چنين با سه نگراني بزرگ مواجه است كه كم Ùˆ بيش سياست هاي داخلي Ùˆ خارجي اين كشور را در سال هاي اخير خلاصه مي كند. اين نگراني ها عبارتند از :1)آشوب Ùˆ اغتشاش داخلي Ùˆ خارجي عليه نظام آمريكا از جمله خرابكاري ها Ùˆ عمليات تروريستي، 2)ضع٠ايمان Ùˆ اطمينان در تصوير Ùˆ انگاره سرمايه داري Ùˆ امكان پيدايش يك مكتب جديد به عنوان يك «نظام آلترناتيو» در مقابله با آمريكا، 3)دسترسي نظام هاي ديگر به Ø³Ù„Ø§Ø Ù‡Ø§ÙŠ هسته اي Ùˆ پيشكسوتي ديگران در علوم، اطلاعات Ùˆ تكنولوژي. تعجب نيست كه آمريكا در دو دهه اخير سه واØد سياسي Ùˆ اقتصادي را بيش از هر نظام ديگر زير نظر داشته Ùˆ تØولات داخلي آنها را بيش از سايرين مورد توجه قرار داده است؛ چين، ايران Ùˆ اتØاديه اروپا. چين از نظر جمعيت مهم ترين كشور دنيا Ùˆ از نظر اقتصادي به عنوان پررشدترين نظام، Ùˆ از نظر سياسي كشوري كه بين سوسياليسم Ùˆ كاپيتاليسم در Øال انتقال است، مورد توجه سياستگذاران آمريكاست. ايران به عنوان تنها نظام انقلابي Ùˆ اسلامي نه تنها مي تواند عرصه Ùعاليت را براي آمريكا Ùˆ مناÙع او در خاورميانه تنگ كند بلكه به عنوان يك الگوي جديد در صورت موÙقيت مي تواند پيشرو همه كشورهاي اسلامي شده Ùˆ سيستم كاپيتاليسم Ùˆ سوسياليسم Ùˆ انواع آنها را به چالش بطلبد. اتØاديه اروپا نيز به عنوان يك قدرت قاره اي Ùˆ ملي گرائي اروپائي Ùˆ يك نظام اقتصادي Ùˆ مالي بزرگ مي تواند جهاني سازي آمريكا Ùˆ نوع Ùˆ رتبه ابرقدرتي Ùˆ امپراتوري آن را به خطر اندازد. البته ساير كشورها Ùˆ مناطق براي آمريكا مهم Ùˆ Øياتي هستند ولي آنچه ايران Ùˆ چين Ùˆ اتØاديه اروپا را نمونه مي كند منابع Ùˆ گرايش هاي ديني Ùˆ مكتبي، وسعت جمعيت Ùˆ ظرÙيت اقتصادي Ùˆ رقابت آنها در بازارهاي توليد Ùˆ توزيع است. گرچه واشنگتن با مراقبت كامل، ايران را تØت نظر دارد ولي در دو دهه گذشته آمريكا هيچ وقت تجديد روابط با ايران را در دستوركار كاخ سÙيد قرار نداده است Ùˆ مسئله ايران هم چنان در دستور كار مديركل ها يا معاونين وزارتخانه ها Ùˆ مؤسسات Ùˆ كميته هاي مربوط باقي مانده است. اظهارات بيل كلينتون Ùˆ وزير خارجه او در سال هاي 1999 Ùˆ 2000 ميلادي بيشتر در Øمايت از «جريان Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ø·Ù„Ø¨ÙŠÂ» Ùˆ به منظور تغيير هرچه بيشتر Ù…Øيط داخلي ايران Ùˆ آماده كردن تهران براي قبول شرايط چنين تجديد روابطي است. اززمان رياست جمهوري رونالد ريگان تا امروز سياست خارجي آمريكا تغيير Ùوق العاده اي كه بر روابط ايران Ùˆ آمريكا تأثير بگذارد، نكرده است. در سال هاي اول رياست جمهوري كلينتون به ويژه در اوائل 1994 Ù…Øيط سياسي در آمريكا بيش از هر موقع ديگر تغيير جهت داد Ùˆ در يك جهت Ù…ØاÙظه كارانه اÙراطي كه در آن دست راستي ها Ù†Ùوذ بيشتري پيدا كرده بودند Øركت كرد. در Øقيقت، مهم ترين خبر در آمريكا در آن سال، تغيير تدريجي ولي دائمي مركز ثقل سياسي به جبهه اÙراطيون Ù…ØاÙظه كار دوران نيكسون، ريگان، Ùˆ بوش بود. اين تغيير مسير Ùˆ انتقال Ù…Øيط سياسي موقعي صورت گرÙت كه Øزب دموكرات در كنگره آمريكا اكثريت داشته Ùˆ كاخ سÙيد را تØت رياست جمهوري كلينتون در دست داشتند.گرچه از جنبه مكتبي Ùˆ ايدئولوژيك تÙاوت چنداني بين Øكمرانان آمريكا يعني Øزب جمهوريخواه Ùˆ Øزب دموكرات وجود ندارد ولي از جنبه تاريخي Ùˆ سنتي، مخصوصاً از دوران رياست جمهوري Ùرانكلين روزولت در دهه سوم قرن بيستم، دموكرات ها جبهه قابل توجهي از ليبرال ها Ùˆ اصلاØيون اين كشور را تشكيل داده Ùˆ Øداقل در برنامه هاي داخلي اقتصادي Ùˆ اجتماعي آمريكا از Øمايت طبقه هاي متوسط برخوردار بوده اند. يك نگاه مختصر به روابط ايران Ùˆ آمريكا از جنگ جهاني دوم تا به امروز نشان مي دهد كه انتقال قدرت از يك Øزب به Øزب ديگر در آمريكا در سياست اصلي آنها نسبت به ايران تغييري نداده است: برنامه كمك هاي اصل چهار ترومن در Øمايت از رژيم ضدكمونيستي از جمله ايران، كودتاي 28 مرداد در رياست جمهوري آيزنهاور، Øمايت از «اصلاØات Ùˆ انقلاب سÙيد» شاه در دوران كندي، ژاندارم كردن ايران براي ØÙظ مناÙع آمريكا در خليج Ùارس در Øكومت هاي جانسون Ùˆ نيكسون، Øمايت Ùورد از سياست انرژي ايران در مقابله با اعراب، پذيرائي كارتر از رژيم پهلوي در آخرين سال هاي نظام شاهنشاهي. از ديدگاه واشنگتن Ùˆ از نظر سياستگذاران آن كشور، آمريكا با Ù†Ùوذ Ùˆ دخالت Ùˆ Øضور سياسي Ùˆ اقتصادي Ùˆ Øتي Ùرهنگي خود در كشورهاي هم مرز ايران، جمهوري اسلامي را تØت Ùشار Ùˆ Ù…Øاصره منطقه اي قرار داده است: Øضور قواي نظامي Ùˆ ناوگان دريائي آمريكا در خليج Ùارس Ùˆ كشورهائي مثل بØرين، كويت Ùˆ عربستان سعودي، Øكومت سكولار در تركيه، سرمايه گذاري آمريكا Ùˆ Ù†Ùوذ آن كشور در منطقه Ù‚Ùقاز Ùˆ آسياي مركزي، اختلاÙات مرزي بين آذربايجان Ùˆ ارمنستان، عدم ثبات اقتصادي Ùˆ سياسي درتاجيكستان Ùˆ تركمنستان Ùˆ غيره، جنگ هاي داخلي Ùˆ اغتشاشات در اÙغانستان، وضع بي ثبات پاكستان Ùˆ وابستگي آن به غرب. گرچه به نظر مي رسد آمريكا Ùˆ روسيه از جنبه سياسي با يكديگر تÙاهم داشته باشند ولي در مسائل Ùˆ Øوزه هاي اقتصادي Ùˆ مالي است كه رقابت Ùˆ اختلا٠اين دو كشور Ùˆ رابطه آنها با ايران، بيش از پيش ظاهر خواهد شد.آمريكائي ها همان طوري كه بارها واشنگتن اظهار داشته است چشم به منابع طبيعي آسياي مركزي Ùˆ Ù‚Ùقاز بخصوص Ù†Ùت Ùˆ گاز دارندو هد٠كمك اقتصادي غرب مخصوصاً آمريكا اين است كه از روسيه يك بازار Ùˆ يك اقتصاد به تمام معني سرمايه داري Ùˆ مصرÙÙŠ درست كند. روس ها Ùكر مي كنند كه با درياÙت كمك اقتصادي از غرب خواهند توانست به بØران كنوني خود خاتمه داده Ùˆ بالاخره با مانورهاي قديمي Ùˆ تاريخي خود مجدداً به منابع طبيعي Ùˆ اقتصاد كشورهاي همجوار خود تسلط ياÙته Ùˆ از جنبه مواد اوليه Ùˆ منابع Øياتي از اين منطقه بهره برداري كامل كنند.سياست واشنگتن مبني بر «Ùرو نشاندن نظام جمهوري اسلامي ايران» با مشكلات زيادي روبرو شده است . علي رغم Ùشارهاي Ùراوان واشنگتن، روسيه Ùˆ چين تقاضاي آمريكا را مبني بر لغو قراردادهاي همكاري انرژي اتمي با ايران رد كردند. در تابستان 1994 آنتوني ليك مشاور ويژه رئيس جمهور آمريكا در امور امنيت ملي در مقاله اي كه در واشنگتن پست چاپ كرد (24ژوئيه) اين طور نوشت: «علي رغم پايان رقابت بين ابرقدرت ها، خاورميانه جنبه Øياتي خود را براي آمريكا ØÙظ كرده است. جريان آزاد Ù†Ùت، رÙاه Ùˆ امنيت اسرائيل، ثبات كشورهاي عربي دوستدار آمريكا، ضرورت Ùرونشاندن دولت هاي مختل٠و جلوگيري از سرايت اسلØÙ‡ هاي اتمي، همه اين معني را دارند كه ما نمي توانيم در اين منطقه تماشاگر باشيم. » آنتوني ليك به قول خود با اين جملات «قلب سياست امريكا» را در اين ناØيه Ùˆ نسبت به كشورهائي مثل ايران بيان كرد. ولي در عرض چند سال نه تنها قرارداد سازش Ùˆ ØµÙ„Ø Ø¨ÙŠÙ† اعراب Ùˆ اسرائيل به آرامش Ùˆ امنيت خاورميانه كمكي نكرد بلكه خونريزي Ùˆ خصومت شدت پيدا كرد Ùˆ رهبران عرب كه به اين قرارداد تن دادند در گرداب Ùˆ بØران مشروعيت سياسي غوطه ور شدند.آمريكا كه ايران را يك نظام «ياغي» يا سركش مي شناخت سعي داشت با سياست Ùرو نشاندن Ùˆ با جلوگيري از پيشرÙت هاي صنعتي Ùˆ اقتصادي ايران نه تنها اين كشور را به عنوان يك كشور تواناي اسلامي از جرگه قدرت هاي بين المللي دور Ù†Ú¯Ù‡ دارد بلكه با تضعي٠آن سياست داخلي Ùˆ خارجي جمهوري اسلامي ايران را در جهت نظام جهاني غرب به Øركت درآورد. واشنگتن عقيده داشت كه سياست Ùرو نشاندن ايران با تشويق عراق به جنگ با ايران شروع شد Ùˆ در Ù…Øيط كنوني منطقه اي Ùˆ بين المللي بايد با Ùشارها Ùˆ Øتي تØريم اقتصادي ادامه يابد. در دهه هاي بعد از جنگ جهاني دوم دكترين «Ùرو نشاندن» پايه هاي اصلي سياست خارجي امريكا را عليه شوروي سابق تشكيل مي داد Ùˆ سياستگذاران آمريكا Øال مي خواستند اين روش را درباره ايران تكميل كنند. از نظر واشنگتن، گرچه ايران يكي از امضاكنندگان پيمان عدم توسعه Ùˆ تكثير Ø³Ù„Ø§Ø Ù‡Ø§ÙŠ اتمي است Ùˆ اØداث راكتورهاي انرژي اتمي Ùˆ همكاري با روسيه Ùˆ چين طبق تبصره چهارم اين پيمان ØÙ‚ مسلم ايران بوده Ùˆ قانوني است با اين Øال پيشرÙت هاي علمي Ùˆ صنعتي ايران در اين رشته منجر به اخذ قدرت اقتصادي Ùˆ سياسي Ùˆ نظامي شده Ùˆ اين چيزي است كه امريكا بايد از آن جلوگيري كند.Ùشار كاخ سÙيد به كمپاني «كونكو» كه منجر به لغو قرارداد يك ميليارد دلاري اكتشا٠نÙت در منطقه خليج Ùارس بين اين كمپاني Ùˆ ايران شد، دنباله اين سياست تبعيض اقتصادي آمريكا Ùˆ در Øقيقت در جهت Ù…Øاصره اقتصادي Ùˆ صنعتي ايران بود. علي رغم Ùعاليت هاي ضدايران، كوشش جهت دسترسي Ùˆ تسلط به منابع Ùˆ بازار Ùˆ امكانات تجارت با ايران از طر٠بسياري از كمپاني هاي آمريكائي Ùˆ اروپائي Ùˆ خارجي ادامه ياÙت. يكي از دلائل اصلي تصميم آمريكا عليه ايران وارد آوردن Ùشار مداوم براي اÙزايش نارضايتي داخلي در ايران Ùˆ بالاخره اميد به تعويض نظام سياسي ايران Ùˆ در نتيجه تعديل در اسلام گرائي در منطقه بود.آمريكائي ها در سياست خود در منطقه شوروي سابق Ùˆ آسياي مركزي نيز پاي خود را Ùراتر گذاشته Ùˆ با هرگونه پيوند اقتصادي Ùˆ سياسي قابل توجهي بين روسيه Ùˆ جمهوري هاي آسياي مركزي Ùˆ ايران مخالÙت كردند. آمريكائي ها پيروزي خاتمي را در انتخابات رياست جمهوري نشانه اي از نارضايتي هاي مردم عليه جمهوري اسلامي ايران Ùˆ خود نظام تعبير كرده Ùˆ به اين نتيجه رسيدند كه سياست «Ùرونشاندن» ايران بايد به سياست «براندازي نظام از طريق اصلاØات موردنظر آمريكا» تبديل شود. امروز آمريكائي ها از اين سياست مايوس شده اند. تركيب جامعه ايران هميشه پيچيده تر Ùˆ عميق تر از آن بوده است كه بتوان با ترازوي «سنتي» Ùˆ «مدرن» سنگيني آن را اندازه گرÙت. Ú¯Ùتمان واشنگتن Ùˆ پاسخ تهران را بايد در چارچوب اين تجربه تاريخي بررسي Ùˆ مطالعه كرد.