‌سيماي‌ خانوادگي‌ جرج‌ بوش‌

‌عبدالله‌ شهبازي‌

پيوندهاي‌ صهيونيستي‌ دولت‌ ويلسون‌
شهرت‌ و اقتدار خاندان‌ بوش، از زمان‌ جنگ‌ جهاني‌ اول‌ و دوران‌ رياست‌ جمهوري‌ وودرو ويلسون‌ و با ساموئل‌ بوش‌ آغاز مي‌شود. ساموئل‌ بوش‌ با شبكه‌اي‌ از زرسالاران‌ وال‌ استريت‌ (2) مرتبط‌ بود، كه‌ در انتخابات‌ سال‌ 1912 م‌ با سرمايه‌ گذاري‌ بر روي‌ ويلسون، (نامزد حزب‌ دموكرات)، او را در جايگاه‌ بيست‌ و هشتمين‌ رييس‌جمهوري‌ ايالات‌ متحدة‌ آمريكا (1921-1913 م) جاي‌ دادند.
در پيرامون‌ ويلسون، كانون‌ قدرتمندي‌ از سوداگران‌ يهودي‌ و شركاي‌ ايشان‌ گرد آمده‌ بودند، كه‌ در آن‌ زمان، با نفوذترين‌ شبكة‌ دسيسه‌گر مالي‌ - سياسي‌ ايالات‌ متحده‌ شناخته‌ مي‌شدند. از اعضاي‌ يهودي‌ سرشناس‌ اين‌ كانون‌ مي‌توان‌ به‌ برنارد باروخ، هنري‌ مورگنتو سايمون‌ بامبرگر، استيون‌ وايز، و لويي‌ برانديز اشاره‌ كرد. مورگنتو در انتخابات‌ رياست‌ جمهوري‌ سال‌ 1912 م، رياست‌ كميته‌ مالي‌ حزب‌ دموكرات‌ را به‌ دست‌ داشت‌ كه‌ پس‌ از صعود ويلسون، به‌ قدرت، به‌ عنوان‌ سفير ايالات‌ متحدة‌ آمريكا در عثماني‌ منصوب‌ شد. سال‌هاي‌ مأموريت‌ مورگنتو مقارن‌ با حوادث‌ مرموز و دسيسه‌ گرانه‌اي‌ است‌ كه‌ به‌ مشاركت‌ عثماني‌ در جنگ‌ جهاني‌ اول‌ و فروپاشي‌ نهايي‌ اين‌ دولت‌ پهناور و اشغال‌ فلسطين‌ به‌ دست‌ يهوديان‌ زرسالار انجاميد. ويلسون‌ و حلقه‌ ياران‌ او، از جمله‌ مورگنتو، در اين‌ حوادث‌ نقشي‌ مؤ‌ثر ايفا نمودند. سايمون‌ بامبرگر نيز از ياران‌ نزديك‌ و مشاوران‌ ويلسون‌ بود كه‌ پس‌ از پيروزي‌ ويلسون‌ به‌ عنوان‌ استاندار اوتاوا منصوب‌ شد. استفن‌ وايز، خاخام‌ سرشناس‌ و رييس‌ سازمان‌ جهاني‌ صهيونيسم، سهمي‌ بزرگ‌ در صعود ويلسون‌ داشت. زرسالار ديگر، يهودي‌ سرشناس‌ لوي‌ برانديز بود كه‌ ويلسون‌ او را در مقام‌ دادستان‌ كل‌ ايالات‌ متحدة‌ جاي‌ داد. وي‌ نخستين‌ يهودي‌ بود كه‌ در ايالات‌ متحده‌ آمريكا به‌ اين‌ مقام‌ رسيد.
برنارد باروخ‌ به‌ يك‌ خانوادة‌ يهودي‌ مهاجر از آلمان‌ تعلق‌ داشت. او در زمان‌ انتخابات‌ رياست‌ جمهوري‌ سال‌ 1912 يكي‌ از سرشناس‌ترين‌ و ثروتمندترين‌ دلالان‌ وال‌ استريت‌ بود؛ او رابطه‌ نزديك‌ شخصي‌ و كاري‌ با خانوادة‌ «هريمن» داشت، و مؤ‌سسة‌ باروخ‌ در امور بورس‌ بازيِ‌ سهام‌ كمپاني‌هاي‌ هريمن‌ نيز فعال‌ بود. باروخ‌ از حاميان‌ مالي‌ اصلي‌ حزب‌ دموكرات‌ به‌ شمار مي‌رفت، و در كنار ساير يهوديان‌ زرسالار ايالات‌ متحده، در موفقيت‌ ويلسون، سهمي‌ بزرگ‌ داشت. در سال‌هاي‌ پسين، باروخ و «كلنل‌ هاوس» مشاوران‌ اصلي‌ ويلسون‌ و گردانندگان واقعي‌ دولت‌ ايالات‌ متحده‌ بودند. پس‌ از پايان‌ جنگ‌ جهاني‌ اول، برنارد باروخ‌ رياست‌ كميته‌اي‌ را به‌ عهده‌ داشت، كه‌ غرامت‌ سنگين‌ دوازده‌ ميليارد دلاري‌ را بر آلمان‌ تحميل‌ كرد. در واقع‌ محدوديت‌هاي‌ سخت‌ اقتصادي‌ تحميل‌ شدة‌ دولت‌ ويلسون‌ بر جمهوري‌ نوپاي‌ آلمان‌ و برنارد باروخ‌ و زرسالاران‌ وال‌ استريت، از جمله‌ عوامل‌ اصلي‌اي‌ است‌ كه‌ زمينه‌ را براي‌ ظهور هيتلر و جنگ‌ جهاني‌ دوم‌ فراهم‌ كرد.
برخي‌ از مورخان‌ «كلنل‌ ادوارد مندل‌ هاوس» را قدرتمندترين‌ مرد ايالات‌ متحده‌ در سال‌هاي‌ 1912م‌ تا 1920م‌ مي‌دانند كلنل‌ هاوس‌ پسر «توماس‌ هاوس»، كارگزار خاندان‌ زرسالار روچيلد در سال‌هاي‌  جنگ‌ داخلي‌ آمريكاست. او، در سال‌ 1912Ù…ØŒ رياست‌ ستاد انتخاباتي‌ ويلسون‌ را به‌ دست‌ داشت‌ Ùˆ در همين‌ زمان‌ كتابي‌ تحت‌ عنوان‌ «فيليپ‌ درو: مدير» را منتشر كرد. اين‌ رُمان‌ سرگذشت‌ مردي‌ به‌ نام‌ فيليپ‌ درو است‌ كه‌ ادارة‌ ايالات‌ متحده‌ را به‌ دست‌ مي‌گيرد Ùˆ با اقتدار Ùˆ استبداد، در مقام‌ «يك‌ ديكتاتور مصلح»، تحولاتي‌ بزرگ‌ پديد مي‌آورد. بسياري‌ از اقداماتي‌ كه‌ در دوران‌ رياست‌ جمهوري‌ ويلسون‌ صورت‌ گرفت، در واقع‌ تحقق‌ طرح‌هاي‌ «كلنل‌ هاوس» در اين‌ كتاب‌ بود. از جملة‌ اين‌ طرح‌ها، تاسيس‌ سازمان‌ ملل‌ متحد است‌ كه‌ در آن‌ زمان‌ «مجمع‌ ملل» نام‌ داشت. انگار «نظم‌ نوين‌ جهاني» نيز، كه‌ از زمان‌ ويلسون‌ در سياست‌ خارجي‌ ايالات‌ متحده‌ مطرح‌ شد، در واقع، تحقق‌ آرماني‌ بود كه‌ كلنل‌ هاوس‌ در كتاب‌ خود مطرح‌ كرده‌ بود.
اين‌ كانون‌ يهوديان‌ با همتايان‌ انگليسي‌ و فرانسوي‌ خود، رابطه‌اي‌ نزديك‌ داشت‌ و همين‌ نفوذ را در دولت‌ «لويد جرج» در انگلستان‌ و دولت‌ «ژرژ كلمانسو» در فرانسه‌ اعمال‌ مي‌كرد.در آن‌ سال‌ها، استفن‌ وايز در كنار، ماركوس‌ ساموئل‌ ، هربرت‌ ساموئل، سيمون‌ ماركس، اسرائيل‌ سيف‌ و برادران‌ اسحاق‌ (روفوس‌ و گادفري‌ اسحاق) به‌ عنوان‌ رهبران‌ تراز اول‌ صهيونيسم‌ شناخته‌ مي‌شدند و اين‌ شبكه‌ تمامي‌ حركات‌ «حييم‌ وايزمن»، رييس‌جمهور بعدي‌ دولت‌ اسراييل‌ و سازمان‌ جهاني‌ صهيونيست‌ها را هدايت‌ مي‌كرد. پيوند ويلسون‌ با زرسالاران‌ يهودي‌ ايالات‌ متحده‌ تا بدان‌ حد گسترده‌ و عميق‌ بود كه‌ برخي‌ از نويسندگان‌ آمريكايي‌ او را يهودي‌ الاصل‌ و از تبار آلماني‌ مارانو (يهودي‌ مخفي) به‌ نام «ويهلسون» مي‌دانند.
ساموئل‌ بوش‌ و «سوداگري‌ مرگ»
در سال‌هاي‌ 1917م‌ 1914-Ù…ØŒ جنگ‌ جهاني‌ اول‌ با شدت‌ تمام‌ جريان‌ داشت، در آن‌ زمان‌ هنوز دولت‌ ايالات‌ متحده‌ آمريكا به‌ طور رسمي‌ بي‌طرف‌ شناخته‌ مي‌شد. با اين‌ حال، در آن‌ سال‌ها، زرسالاران‌ وال‌ استريت‌ در پيوند با كمپاني‌هاي‌ تسليحاتي‌  بريتانيا در تحولات‌ جنگ‌ به‌ شدت‌ ذي‌نفع‌ بودند. آنان، از نظامي‌گري‌ Ùˆ فروش‌ اسلحه، سودهاي‌ كلان‌ مي‌بردند Ùˆ همينان‌ بودند كه‌ سرانجام‌ دولت‌ آمريكا را به‌ سود جبهة‌ بريتانيا Ùˆ فرانسه‌ وارد جنگ‌ كردند. در آن‌ سال‌ها، «جان‌ پيرپونت‌ مورگان»، زرسالار نام‌دار آمريكايي، بزرگ‌ترين‌ واسطة‌ مالي‌ Ùˆ سياسي‌ بريتانيا در آمريكا بود، Ùˆ به‌ همراه‌ شركا Ùˆ دوستان‌ خود، خط‌ اتحاد ميان‌ آمريكا Ùˆ بريتانيا را مستحكم‌ مي‌كرد. در اين‌ زمان، بانك‌ مورگان، نمايندة‌ رسمي‌ مالي‌ دولت‌ بريتانيا در ايالات‌ متحده‌ به‌ شمار مي‌رفت. دو مشاور عالي‌ رتبه‌ Ùˆ با نفوذ ويلسون، يعني‌ «(كلنل‌ ادوارد هاوس» Ùˆ «برنارد باروخ»)ØŒ با اين‌ كانون‌ دسيسه‌گر مالي‌ پيوند نزديك‌ داشتند، كه‌ عمليات‌ مالي‌ مشكوك‌ Ùˆ سوداگرانه‌اي‌ را سامان‌ مي‌دادند.
در جريان‌ حوادث‌ جنگ، دو متولي‌ «فرقة‌ جمجمه‌ و استخوان» يعني‌ «آورل‌ هريمن» و «پرسي‌ راكفلر»، جايگاهي‌ برجسته‌ در صفوف‌ بورس‌ بازان‌ و دسيسه‌گران‌ مالي‌ - سياسي‌ ايالات‌ متحده‌ آمريكا داشتند. پرسي‌ راكفلر، پسر ويليام‌ راكفلر و برادر زاده‌ جان‌ راكفلر، تحصيلات‌ خود را در دانشگاه‌ ييل‌ به‌ پايان‌ برده‌ و در سال‌ 1910 به‌ عضويت‌ فرقه‌ درآمده‌ بود. اعضاي‌ خاندان‌ راكفلر، در مشاركت‌ با كمپاني‌هاي‌ «كوهن‌ - لوئب‌ و مورگان»، اداره‌ دو غول‌ بزرگ‌ نفتي‌ و مالي‌ ايالات‌ متحده‌ را به‌ دست‌ داشتند: استاندارد اويل‌ و نشنال‌ سيتي‌ بانك. كوهن‌ - لوئب‌ مؤ‌سسه‌ عظيم‌ مالي‌اي‌ بود كه‌ آن‌ را سه‌ زرسالار نامدار يهودي، «اتوكاهن‌ - ياكوب‌ شيف‌ و فليكس‌ واربورگ» اداره‌ مي‌كردند. هريمن‌ها در اين‌ شبكه‌ مشاركت‌ داشتند و عمليات‌ آنها در عرصه‌ راه‌ آهن‌ در پيوند با مورگان‌ها و راكفلرها و مجتمع‌ كوهن‌ - لوئب‌ صورت‌ مي‌گرفت.
با آغاز جنگ‌ جهاني‌ در سال‌ 1914، برنامه‌ ريزي‌ و هدايت‌ صنايع‌ نظامي‌ ايالات‌ متحده‌ را نهادي‌ به‌ نام‌ «اداره‌ صنايع‌ نظامي» (3) به‌ دست‌ گرفت‌ كه‌ برنارد باروخ‌ رياست‌ آن‌ را بر عهده‌ داشت. باروخ‌ مأموريت‌ تجديد سازمان‌ صنايع‌ وابسته‌ به‌ ارتش‌ آمريكا را به‌ نشنال‌ سيتي‌ بانك‌ محول‌ كرد.در اين‌ زمان، پرسي‌ راكفلر ادارة‌ كمپاني‌ ريمنگتون‌ را به‌ دست‌ گرفت‌ و يكي‌ از كارگزاران‌ خود به‌ نام‌ ساموئل‌ پريود را به‌ مقام‌ رياست‌ هيأت‌ مديره‌ اين‌ كمپاني‌ منصوب‌ كرد. در آن‌ دوران، رمينگتون‌ بزرگ‌ترين‌ كمپاني‌ تسليحاتي‌ آمريكا به‌ شمار مي‌رفت.
در سال‌ 1917، ايالات‌ متحده‌ رسماً‌ وارد جنگ‌ شد و باروخ‌ در بهار 1918 ساموئل‌ بوش‌ را به‌ عنوان‌ رييس‌ بخش‌ تداركات، سلاح‌هاي‌ سبك، و مهمات‌ در اداره‌ صنايع‌ نظامي‌ آمريكا منصوب‌ كرد. پرسكات‌ بوش، پسر ساموئل، نيز به‌ دليل‌ دوستي‌ با آورل‌ هريمن‌ و پرسي‌ راكفلر، در مقام‌ رابط‌ ميان‌ دولت‌ و كمپاني‌ رمينگتون‌ و ساير كمپاني‌هاي‌ تسليحاتي‌ ايالات‌ متحده‌ جاي‌ گرفت.بدين‌ سان‌ ساموئل‌ بوش‌ و پسرش‌ در مواضعي‌ مهم‌ و سودآور استقرار يافتند. اين‌ جايگاه‌ و ارتباط‌ سطح‌ عالي‌ و استوار با زرسالاران‌ وال‌ استريت، پايه‌هاي‌ انباشت‌ ثروتي‌ عظيم‌ را فراهم‌ نمود كه‌ بعدها پسر و نوه‌ پرسكات‌ بوش‌ را در رأس‌ دولت‌ ايالات‌ متحده‌ آمريكا جاي‌ داد.
متأسفانه‌ بيشتر اسناد و مكاتبات‌ دولتي‌ مربوط‌ به‌ معاملات‌ تسليحاتي‌ برنارد باروخ‌ و ساموئل‌ بوش‌ در سال‌هاي‌ جنگ‌ اول‌ جهاني‌ به‌ بهانة‌ كمبود قفسه‌ در بايگاني‌هاي‌ ايالات‌ متحده‌ معدوم‌ شده‌ است. اين‌ همان‌ بهانه‌اي‌ است‌ كه‌ در رابطه‌ با انهدام‌ اسناد بايگاني‌ آژانس‌ مركزي‌ ايالات‌ متحده‌ (سيا) درباره‌ كودتاي‌ 28 مرداد 1332 در ايران‌ نيز عنوان‌ مي‌شود(4) و اين‌ در حالي‌ است‌ كه‌ امروزه‌ شناخت‌ جزئيات‌ معاملات‌ و روابط‌ نياي‌ خاندان‌ بوش‌ از اهميتي‌ فوق‌ العاده‌ برخودار است؛ زيرا مي‌تواند ريشه‌هاي‌ مناسبات‌ ديريني‌ را عيان‌ سازد كه‌ در اوايل‌ هزاره‌ سوم‌ ميلادي‌ بار ديگر بشريت‌ را با دور جديدي‌ از نظامي‌ گري‌ و جنگ‌ افروزي‌ لجام‌ گسيخته‌ مواجه‌ ساخته‌ است. با وجود اين، اسناد به‌ جاي‌ مانده، براي‌ ترسيم‌ چارچوب‌ و كليات‌ روابط‌ ساموئل‌ بوش‌ با زرسالاران‌ نيويورك‌ و لندن، كفايت‌ مي‌كند. اين‌ اسناد نشان‌ مي‌دهدكه‌ بوش‌ گزارش‌هاي‌ خود را به‌ برنارد باروخ‌ و كلارن‌ ديلون، زرسالار نام‌دار وال‌ استريت، تقديم‌ مي‌كرد و اين‌ كانون‌ به‌ سوداگري‌هاي‌ مشكوك‌ اسلحه‌ اشتغال‌ داشت. كمپاني‌ رمينگتون‌ مسلسل‌ و تفنگ‌ و سلاح‌هاي‌ سبك‌ و كمري‌ خودكار توليد مي‌كرد، و در طي‌ سال‌هاي‌ جنگ، ميليون‌ها تفنگ‌ به‌ روسيه‌ تزاري‌ فروخت. بيش‌ از نيمي‌ از كل‌ تسليحاتي‌ را كه‌ متحدين‌ انگليس‌ و آمريكا در جنگ‌ جهاني‌ اول‌ مصرف‌ كردند و 69 درصد تفنگ‌هايي‌ را كه‌ ايالات‌ متحده‌ در دوران‌ جنگ‌ استفاده‌ نمود، كمپاني‌ رمينگتون‌ تأمين‌ مي‌كرد.
تحركات‌ برنارد باروخ‌ Ùˆ دستياران‌ او، از جمله‌ ساموئل‌ بوش، در سال‌هاي‌ جنگ‌ اول‌ جهاني‌ چنان‌ غير اخلاقي‌ بود كه‌ بعدها در سال‌ 1943ØŒ كميته‌ تخصصي‌ سناي‌ آمريكا، به‌ رياست‌ «جرالدناي»(5)ØŒ از اقدامات‌ اين‌ شبكه‌ با عنوان‌ «تجارت‌ مرگ» ياد كرد Ùˆ از سودهاي‌ كلاني‌ سخن‌ گفت‌ كه‌ از طريق‌ زد Ùˆ بندهاي‌ نامشروع‌ نظامي‌ به‌ چنگ‌ آورده‌ بودند. سناتور «ناي»، در گزارش‌ خود، به‌ شدت‌ به‌ اين‌ شبكه‌  Ùˆ به‌ ويژه‌ به‌ كمپاني‌ آمريكايي‌ رمينگتون‌ Ùˆ كمپاني‌ انگليسي‌ ويكرز - آرمسترانگ‌ حمله‌ كرد Ùˆ كارگزاران‌ Ùˆ دلا‌لان‌ اين‌ دو كمپاني‌ را مسبب‌ بروز جنگ‌ در بسياري‌ از كشورها Ùˆ تغذيه‌ تسليحاتي‌ طرفين‌ درگير دانست. ويكرز نيز متعلق‌ به‌ همان‌ كانوني‌ بود كه‌ برنارد باروخ‌ Ùˆ ساموئل‌ بوش‌ كارگزاران‌ آن‌ به‌ شمار مي‌رفتند. اين‌ مجتمع‌ عظيم‌ تسليحاتي‌ را، در اواخر سده‌ نوزدهم، دو زرسالار نام‌دار يهودي، «سرارنست‌ كاسل»،و «لرد ناتانيل‌ روچيلد»، بنيان‌ نهادند كه، در طي‌ سدة‌ بيستم‌ ميلادي، نقشي‌ بزرگ‌ Ùˆ مرموز در بسياري‌ از عمليات‌ جنگ‌ افروزانه‌ Ùˆ نظامي‌ گرايانه‌ در سراسر جهان‌ ايفا نمود. مورخان‌ ويكرز را، در كنار رمينگتون، زرادخانه‌ اصلي‌ متفقين‌ در دوران‌ جنگ‌ اول‌ جهاني‌ مي‌دانند. سرشناس‌ترين‌ كارگزار كمپاني‌هاي‌ ويكرز Ùˆ رمينگتون‌ در اوايل‌ سدة‌ بيستم‌ ميلادي، يك‌ سوداگر مرموز يهودي‌ به‌ نام‌ «سر بازيل‌ زاهاروف» بود كه، به‌ عنوان‌ بزرگ‌ترين‌ دلال‌ اسلحة‌ زمان‌ خود، شهرت‌ افسانه‌اي‌ يافته‌ است. زاهاروف‌ در سال 1918 عنوان‌ شهسواري‌ امپراتوري‌ بريتانيا را دريافت‌ كرد، Ùˆ به‌ نوشتة‌ دايرة‌المعارف‌ آمريكانا، دوست‌ صميمي‌ برخي‌ از دولت‌ مردان‌ غربي، مانند «ديويد لويد جرج» (نخست‌ وزير بريتانيا)ØŒ «ژرژ كلمانسو» (نخست‌ وزير فرانسه)،«آريستيد بريان» (نخست‌ وزير Ùˆ وزير امور خارجه‌ فرانسه) Ùˆ «ونيزلوس» (نخست‌ وزير يونان) بود.(6) تمامي‌ اين‌ افراد، كه‌ با نفوذترين‌ چهره‌هاي‌ دوران‌ جنگ‌ اول‌ به‌ شمار مي‌روند، به‌ گرايش‌هاي‌ صهيونيستي‌ Ùˆ پيوندهاي‌ مشكوك‌ با سوداگران‌ بزرگ‌ مالي‌ Ùˆ تسليحاتي‌ شهرت‌ فراوان‌ دارند. از اقدامات‌ مرموز اين‌ شبكه‌ سوداگر مرگ، بايد به‌ فروش‌ رزم‌ ناو 23000 تني‌ «رشاديه» به‌ دولت‌ تركان‌ جوان‌ در جبهه‌ متخاصم‌ با بريتانيا Ùˆ فرانسه‌ Ùˆ ايالات‌ متحده‌ آمريكا اشاره‌ كرد.
پرسكات‌ بوش‌ و «پروژة‌ هيتلر»
فعاليت‌هاي‌ تجاري‌ و سياسي‌ پرسكات‌ بوش‌ از دوران‌ اقتدار پدرش‌ در سال‌هاي‌ جنگ‌ اول‌ آغاز شد، و پس‌ از جنگ، در پيوند با شبكه‌ هريمن‌ها و به‌ عنوان‌ دستيار «هربرت‌ واكر» تداوم‌ يافت. هربرت‌ واكر از دلا‌لان‌ بورس‌ بود كه‌ با مجتمع‌ مالي‌ مورگان‌ پيوند نزديك‌ داشت‌ و از كارگزاران‌ مورد اعتماد و سرشناس‌ ادوارد و آورل‌ هريمن‌ به‌ شمار مي‌رفت. در نوامبر 1919، هربرت‌ واكر بانك‌ خصوصي‌ و «آ. هريمن‌ و شركا» را در نيويورك‌ تأسيس‌ كرد، و خود، رييس‌ و مدير اجرايي‌ اين‌ بانك‌ شد. رياست‌ عالي‌ بانك‌ را آورل‌ هريمن‌ بر عهده‌ داشت‌ و شركاي‌ اصلي‌ او عبارت‌ بودند از رولاند(باني) هريمن، پرسي‌ راكفلر و پرسكات‌ بوش. پرسكات‌ بوش، در اين‌ زمان، داماد هربرت‌ واكر به‌ شمار مي‌رفت‌ و اين‌ همان‌ وصلتي‌ است‌ كه‌ در 1942 به‌ تولد جرج‌ هربرت‌ واكر بوش‌ انجاميد. دو سال‌ پس‌ از تولد اين‌ پسر، در 1926، پرسكات‌ بوش‌ به‌ عنوان‌ نايب‌ رييس‌ بانك‌ هريمن‌ منصوب‌ شد. در اين‌ زمان، هربرت‌ واكر همچنان‌ رييس‌ بانك‌ بود.
بخش‌ مهمي‌ از فعاليت‌هاي‌ مجتمع‌ هريمن، در رابطه‌ با آلمان‌ صورت‌ مي‌گرفت. بنيان‌ اين‌ فعاليت‌ از زماني‌ نهاده‌ شد كه‌ آورل‌ هريمن‌ و هربرت‌ واكر، از طريق‌ زد و بندهاي‌ مشكوك‌ مالي‌ با مقام‌هاي‌ آمريكايي، كشتي‌هاي‌ مصادره‌ شده‌ آلمان‌ در زمان‌ جنگ‌ را به‌ مالكيت‌ كمپاني‌ خود در آوردند. بدين‌ سان، يكي‌ از بزرگ‌ترين‌ خطوط‌ كشتي‌راني‌ جهان‌ به‌ نام‌ «خط‌ هامبورگ‌ - آمريكا» تأسيس‌ شد كه‌ به‌ مدت‌ بيست‌ سال‌ (1940-1920) كنترل‌ تمامي‌ فعاليت‌هاي‌ كشتي‌ راني‌ ميان‌ بندر مهم‌ تجاري‌ هامبورگ‌ و بنادر ايالات‌ متحده‌ آمريكا را به‌ دست‌ داشت. اقدام‌ بعدي‌ آورل‌ هريمن‌ و هربرت‌ واكر مشاركت‌ با مجتمع‌ مورگان‌ بود كه‌ از طريق‌ ادغام‌ بانك‌ هريمن‌ و بانك‌ مورتن‌ صورت‌ گرفت. بانك‌ مورتن‌ بخشي‌ از مجتمع‌ مالي‌ «گارانتي‌تر است» مورگان‌ها بود.
كمپاني‌ كشتي‌ راني‌ هامبورگ‌ - آمريكا در سال‌هاي‌ مياني‌ دو جنگ‌ جهاني‌ نقش‌ بزرگي‌ در اقتصاد و سياست‌ آلمان‌ ايفا نمود و در تخريب‌ اقتصاد اين‌ كشور و فراهم‌ آوردن‌ زمينه‌هاي‌ ظهور نازيسم‌ مؤ‌ثر بود. اين‌ اقدامات‌ در پيوند با خاندان‌ واربورگ‌ انجام‌ مي‌شد. در سال‌ 1922، آورل‌ هريمن‌ و هربرت‌ واكر شاخة‌ برلين‌ بانك‌ خود را تأسيس‌ كردند، و به‌ كمك‌ بانك‌ واربورگ، ارتباطات‌ مالي‌ خود را با صنايع‌ و معادن‌ آلمان‌ گسترش‌ دادند. از سال‌ 1925، كه‌ موج‌ تبهكاري‌ سازمان‌ يافته‌ در آمريكا آغاز شد، آورل‌ هريمن‌ و هربرت‌ واكر نيز به‌ سرمايه‌ گذاري‌ در اين‌ عرصه‌ پرداختند و قمارخانه‌ بزرگ‌ خود را در ميدان‌ مديسون‌ شهر نيويورك‌ برپا كردند. در سال‌ 1931، بانك‌ هريمن‌ به‌ دليل‌ مشاركت‌ با «بانك‌ برادران‌ براون» به‌ «بانك‌ برادران‌ براون- هريمن» تغيير نام‌ داد. هربرت‌ واكر و دامادش، پرسكات‌ بوش، از مديران‌ اصلي‌ اين‌ مجتمع‌ عظيم‌ مالي‌ بودند كه، در دهه‌هاي‌ بعد، نقش‌ بزرگي‌ در حيات‌ مالي‌ و سياسي‌ ايالات‌ متحده‌ ايفا كرد.
مؤ‌لفان‌ در زندگي‌ نامه‌ غير رسمي‌ جرج‌ بوش‌ مي‌نويسند:
«براي‌ درك‌ ميزان‌ خطري‌ كه‌ جرج‌ هربرت، واكر بوش‌ براي‌ بشريت‌ دارد، بايد به‌ اين‌ امر به‌ درستي‌ توجه‌ نمود كه‌ ثروت‌ خاندان‌ او در نتيجه‌ پروژه‌ هيتلر به‌ دست‌ آمده‌ است. آن‌ شبكه‌ قدرتمند انگليسي‌ - آمريكايي‌ كه‌ بعدها جرج‌ بوش‌ را به‌ آژانس‌ مركزي‌ اطلاعات‌ (سيا) و سپس‌ كاخ‌ سفيد وارد كردند، همان‌ شركاي‌ پدر او در پروژه‌ هيتلر هستند.»
طبق‌ نظر مورخاني‌ كه‌ در زمينه‌ نقش‌ زرسالاران‌ وال‌ استريت‌ در ظهور و صعود نازيسم‌ به‌ پژوهش‌ پرداخته‌اند، «پروژه‌ هيتلر» از سال‌هاي‌ 1920 ميلادي‌ آغاز شد. منظور از اين‌ عنوان، سرمايه‌ گذاري‌ مشترك‌ كانون‌ معيني‌ از زرسالاران‌ ايالات‌ متحده‌ آمريكا، بريتانيا و آلمان‌ بر روي‌ حزب‌ نازي‌ و به‌ قدرت‌ رسانيدن‌ آدولف‌ هيتلر است.
اين‌ پيوند عجيب‌ از زماني‌ آشكار شد كه، در 20 اكتبر 1942، ده‌ ماه‌ پس‌ از ورود ايالات‌ متحده‌ به‌ جنگ‌ دوم‌ جهاني، دستور توقيف‌ كلية‌ عمليات‌ بانكي‌ و شركت‌هاي‌ متعلق‌ به‌ آلمان‌ نازي‌ در شهر نيويورك‌ صادر شد. اين‌ عمليات‌ را همان‌ كانون‌ آشنايي‌ هدايت‌ مي‌كرد كه‌ درباره‌ آن‌ سخن‌ گفته‌ايم: از مهم‌ترين‌ شركت‌هاي‌ متعلق‌ به‌ آلمان‌ نازي‌ كه‌ در اين‌ زمان‌ از سوي‌ دولت‌ ايالات‌ متحده‌ آمريكا مصادره‌ شد، «يونيون‌ بنكينگ‌ كورپوريشن» كه‌ پرسكات‌ بوش‌ مديريت‌ آن‌ را به‌ دست‌ داشت‌ كه... اسامي‌ سهام‌ داران‌ چنين‌ ذكر شده‌ است: اي. رولاند هريمن‌ [باني‌ هريمن] رييس‌ و عضو هيئت‌ مديره‌ با سه‌ هزار و نهصد و نود و يك‌ سهم، كونليس‌ ليونيس‌ با چهار سهم، هارولد پنينگتون‌ با يك‌ سهم، راي‌ موريس‌ با يك‌ سهم، پرسكات‌ بوش‌ با يك‌ سهم، كوونهافن‌ با يك‌ سهم، و جان‌ گرونينگر با يك‌ سهم. افراد فوق‌ كارگزاران‌ مالي‌ دولت‌ آلمان‌ و اعضاي‌ هيئت‌ مديره‌ مؤ‌سسه‌ مالي‌ فوق‌ بودند و كوونهافن‌ (7) از مأموران‌ برجسته‌ و فعال‌ آلمان‌ نازي‌ به‌ شمار مي‌رفت.
در 28 اكتبر 1942، دو روز پس‌ از ورود ارتش‌ آلمان‌ نازي‌ به‌ شمال‌ آفريقا، دولت‌ ايالات‌ متحده، طي‌ فرماني، اموال‌ دو مؤ‌سسة‌ ديگر متعلق‌ به‌ آلمان‌ هيتلري‌ را مصادره‌ كرد: «هلند - امريكن‌ تريدينگ‌ كورپوريشن» و «سيملس‌ استيل‌ كورپويشن». اين‌ دو مؤ‌سسه‌ را نيز بانك‌ هريمن‌ اداره‌ مي‌كرد و پرسكات‌ بوش‌ از مديران‌ آن‌ بود. در 17 نوامبر 1942، «سيليس‌ امريكن‌ كورپوريشن» به‌ دليل‌ ارتباط‌ با دولت‌ آلمان‌ مصادره‌ شد. اين‌ شركت‌ را نيز پرسكات‌ بوش‌ و پدر زنش، جرج‌ هربرت‌ واكر، اداره‌ كردند. در فرمان‌ اخير، تنها اموال‌ متعلق‌ به‌ دولت‌ آلمان‌ مصادره‌ گرديد و سهام‌ شركاي‌ آمريكايي‌ - يعني‌ هريمن‌ و واكر و بوش‌ - مصادره‌ نشد.
يكي‌ از شركاي‌ اصلي‌ آورل‌ و باني‌ هريمن، هربرت‌ واكر و پرسكات‌ بوش‌ در عمليات‌ فوق، يك‌ سرمايه‌دار بزرگ‌ آلماني‌ به‌ نام‌ فريتز توسن‌ بود كه‌ از اكتبر 1923 يكي‌ از مهم‌ترين‌ حاميان‌ مالي‌ هيتلر به‌ شمار مي‌رفت. در گزارش‌ دولت‌ ايالات‌ متحده‌ در زمان‌ مصادرة‌ اموال‌ توسن‌ و هريمن‌ در نيويورك‌ چنين‌ آمده‌ است: آورل‌ هريمن‌ اندكي‌ پيش‌ از سال‌ 1942 در اروپا فعال‌ بود و در همان‌ زمان‌ با فريتز توسن، كارخانه‌دار آلماني، آشنا شد. هريمن‌ و توسن‌ موافقت‌ كردند كه‌ مشتركاً‌ بانكي‌ در نيويورك‌ تأسيس‌ كنند. براي‌ تحقق‌ اين‌ عمل، كوونهافن، كارگزار توسن، وارد نيويورك‌ شد و با مديران‌ كمپاني‌ هريمن ملاقات‌هايي‌ انجام‌ داد. تحقيقات‌ مقام‌هاي‌ قضايي‌ ايالات‌ متحده‌ در سال‌ 1942 حاكي‌ از آن‌ است‌ كه‌ بانك‌ هريمن‌ در پيوند تنگاتنگ‌ با «كورپوراسيون‌ فولاد آلمان» قرار داشت‌ كه‌ فريتز توسن‌ و دو برادرش‌ آن‌ را اداره‌ مي‌كردند. اين‌ مجتمع‌ بزرگ‌ترين‌ غول‌ فولاد آلمان‌ به‌ شمار مي‌رفت‌ و نزديك‌ به‌ نيمي‌ از آهن‌ و فولاد و 35 درصد از مواد منفجره‌ مورد نياز آلمان‌ نازي‌ راتأمين‌ مي‌كرد. «كورپوراسيون‌ فولاد آلمان» در سال‌ 1926 تأسيس‌ شد و مقارن‌ با آن‌ «كلارنس‌ دلون»، زرسالار آمريكايي، با 70 ميلون‌ دلار سرماية‌ اوليه، سازماني‌ براي‌ مشاركت‌ در صنعت‌ فولاد آلمان‌ در نيويورك‌ ايجاد كرد. «دلون» از زمان‌ تجارت‌ اسلحه‌ در جنگ‌ اول‌ جهاني‌ دوست‌ صميمي‌ ساموئل‌ بوش، پدر پرسكات، بود. در اين‌ زمان، آورل‌ هريمن‌ با سران‌ فاشيست‌ آلمان‌ و ايتاليا ارتباط‌ فعال‌ داشت. براي‌ مثال، او در يكي‌ از نامه‌هاي‌ خصوصي‌ خود به‌ هربرت‌ واكر مي‌نويسد: «كه‌ در ايتاليا با موسوليني‌ ملاقات‌ كرده‌ و «او قرارداد پيشنهادي‌ ما را تصويب‌ كرده‌ است.» در 1931، پرسكات‌ بوش‌ كار خود را در بانك‌ جديد «برادران‌ براون‌ - هريمن» آغاز كرد. شريك‌ اصلي‌ او در اين‌ مؤ‌سسة‌ «تاچر براون» از مالكان‌ اصلي‌ بانك‌ برادران‌ براون‌ و دوست‌ صميمي‌ «مونتاك‌ نورمن»، بود. مؤ‌سسه‌ برادران‌ براون‌ پيشينة‌ مستعمراتي‌ مفصلي‌ دارد. در زمان‌ جنگ‌ داخلي، كشتي‌هاي‌ اين‌ كمپاني‌ 75 درصد از پنبه‌ جنوب‌ آمريكا را به‌ انگلستان‌ حمل‌ مي‌كردند. مونتاك‌ نورمن، دوست‌ ديگر پرسكات‌ بوش‌ و تاچر براون، به‌ خاندان‌ زرسالار نورمن‌ تعلق‌ داشت‌ و ساليان‌ مديدي‌ رييس‌ بانك‌ انگلستان‌ بود. نورمن‌ يكي‌ از شركاي‌ پيشين‌ مؤ‌سسة‌ برادران‌ براون‌ بود و پدربزرگ‌ وي، در زمان‌ جنگ‌ داخلي‌ آمريكا، رياست‌ اين‌ مؤ‌سسه‌ را بر عهده‌ داشت. مونتاك‌ نورمن‌ در محافل‌ حاكمه‌ بريتانيا به‌ عنوان‌ حامي‌ هيتلر شناخته‌ مي‌شد. مقام‌ وي‌ به‌ عنوان‌ رييس‌ بانك‌ انگلستان‌ جايگاه‌ مهمي‌ در «پروژه‌ هيتلر» داشت. نورمن، در سفرهايش‌ به‌ نيويورك، در خانه‌ تاچر براون‌ اقامت‌ مي‌گزيد. در اين‌ شبكه، پرسكات‌ بوش‌ متولي‌ معامله‌ با آلمان‌ بود و تاچر براون‌ با انگلستان.
از شركاي‌ ديگر شبكة‌ فوق، بايد به‌ اعضاي‌ خاندان‌ بانك‌ دار «شرودر» اشاره‌ كرد كه‌ مانند هريمن‌ و واكر و بوش‌ با آلمان‌ هيتلري‌ پيوند داشتند و از رابطه‌ نزديك‌ با آلن‌ و جان‌ فوستر دالس‌ برخوردار بودند. اين‌ دو برادر، در آن‌ زمان، وكلاي‌ دعاوي‌ بانك‌ شرودر بودند. بانك‌ شرودر، از نيمة‌ دوم‌ سدة‌ نوزدهم، يكي‌ از كانون‌هاي‌ مهم‌ سرمايه‌ گذاري‌ زرسالاران‌ بريتانيا و شركاي‌ ايشان‌ بود و همين‌ بانك‌ بود كه‌ به‌ همراه‌ كمپاني‌ يهودي‌ ساسون‌ و كمپاني‌ والپول‌ - گرينول‌ در تأسيس‌ بانك‌ شاهنشاهي‌ ايران‌ و انگليس‌ (بانك‌ شاهي) شركت‌ نمود و امتياز نشر اولين‌ اسكناس‌هاي‌ ايران‌ را به‌ دست‌ آورد. «بارون‌ كورت‌ فن‌ شرودر»، در كنار هريمن‌ و واكر و بوش، از شركاي‌ اصلي‌ مؤ‌سسات‌ آلمان‌ نازي‌ در آمريكا به‌ شمار مي‌رفت. شرودر، در جمع‌ شركاي‌ خويش، مسئوليت‌ تأمين‌ مالي‌ ارتش‌ خصوصي‌ حزب‌ نازي‌ رابر عهده‌ داشت‌ و به‌ همراه‌ «فردريك‌ فليك» و مونتاك‌ نورمن‌ در صعود نهايي‌ هيتلر نقش‌ مؤ‌ثري‌ ايفا نمود. «بارون‌ رودلف‌ فن‌ شرودر»، نايب‌ رئيس‌ و عضو هيئت‌ مديره‌ كمپاني‌ كشتي‌ راني‌ هامبورگ‌ - آمريكا بود.
در سال‌ 1932، سفارت‌ آمريكا در برلين‌ در گزارش‌هاي‌ خود به‌ واشنگتن‌ از مبارزات‌ انتخاباتي‌ پر هزينه‌ هيتلر و از پول‌ هنگفتي‌ كه‌ براي‌ ايجاد ارتش‌ 300 الي‌ 400 هزار نفري‌ حزب‌ نازي‌ صرف‌ شده‌ است، خبر داد و اين‌ پرسش‌ را مطرح‌ كرد كه‌ حاميان‌ مالي‌ حزب‌ نازي‌ چه‌ كساني‌ هستند؟
در اين‌ سال، دولت‌ قانوني‌ آلمان‌ دستور انحلال‌ ارتش‌ خصوصي‌ حزب‌ نازي‌ را صادر كرد و سفارت‌ آمريكا در برلين‌ گزارش‌ داد كه‌ كمپاني‌ كشتي‌ راني‌ هامبورگ‌ - آمريكا تبليغات‌ شديدي‌ را عليه‌ دولت‌ آلمان‌ و به‌ سود هيتلر آغاز كرده‌ است. اين‌ در زماني‌ است‌ كه‌ ارتش‌ خصوصي‌ اين‌ حزب، هزاران‌ آلماني‌ مخالف‌ حزب‌ نازي‌ را به‌ قتل‌ رساند. بعدها، گزارش‌ كميسيون‌ تحقيق‌ سناي‌ آمريكا آشكار نمود كه، در اين‌ دوران، كمپاني‌ رمينگتون‌ نقش‌ مهمي‌ در تسليح‌ حزب‌ نازي‌ ايفا مي‌نموده‌ است. در گزارش‌ سنا، چنين‌ آمده‌ است: «تقريباً‌ تمامي‌ سازمان‌هاي‌ سياسي‌ آلمان، مانند حزب‌ نازي، مسلح‌ به‌ همه‌ نوع‌ تفنگ‌هاي‌ آمريكايي‌ هستند كه‌ از آمريكا به‌ آنتورِپ‌ حمل‌ مي‌شود و از طريق‌ خاك‌ هلند وارد آلمان‌ مي‌گردد.»
در 27 مارس‌ 1933ØŒ ماكس‌ واربورگ‌ از آلمان‌ به‌ شريكش‌ پرسكات‌ بوش‌ در نيويورك‌ نامه‌اي‌ نوشت‌ كه‌ متضمن‌ تمجيد فراوان‌ از هيتلر بود. او دولت‌ هيتلر را براي‌ آلمان‌ مفيد توصيف‌ كرد Ùˆ نوشت: «در چند سال‌ گذشته، تجارب‌ بسيار بهتر از انتظار ما شده‌ است. ولي‌ متأسفانه‌ تبليغات‌ شديد عليه‌ آلمان‌ فضاي‌ نامطلوبي‌ پديد آورده‌ است. مطبوعات‌ خارجي‌ فوق‌ العاده‌ درباره‌ تحولات‌ آلمان‌ اغراق‌ مي‌كنند. دولت‌ جديد با جديت‌ به‌ دنبال‌ اعاده‌ صلح‌ Ùˆ نظم‌ در آلمان‌ است‌ Ùˆ من‌ از اين‌ نظر كاملاً‌ احساس‌ رضايت‌ مي‌كنم.» توجه‌ كنيم‌ كه‌ اين‌ مطالب‌ را عضو يكي‌ از سرشناس‌ترين‌ خاندان‌هاي‌ يهودي‌ سده‌هاي‌ نوزدهم‌ Ùˆ بيستم‌ نگاشته‌ است. در 29 مارس‌ 1933ØŒ دو روز پس‌ از نامة‌ ماكس‌ واربورگ، پسر او به‌ نام‌ اريش‌ واربورگ‌ تلگرامي‌ براي‌ پسر عمويش‌ فردريش‌ واربورگ‌ به‌ نيويورك‌ فرستاد. فردريش‌ واربورگ‌ عضو هيئت‌ مديره‌ كمپاني‌ راه‌ آهن‌ هريمن‌ در آمريكا بود. او از فردريش‌ واربورگ‌ خواست‌ «كه‌ از تمامي‌ نفوذ خود براي‌ متوقف‌ كردن‌ فعاليت‌هاي‌ ضد نازي‌ در آمريكا از جمله‌ تبليغات‌ غير دوستانه‌ در مطبوعات‌ Ùˆ اجتماعات» استفاده‌ كند. فردريش‌ واربورگ‌ به‌ اريش‌ پاسخ‌ داد:  «هيچ‌ گروه‌ مسئولي‌ در اينجا بايكوت‌ كالاهاي‌ آلماني‌ را تبليغ‌ نمي‌كند.» در 31 مارس‌ 1933ØŒ كميتة‌ آمريكايي‌ - يهودي، (8) كه‌ تحت‌ نفوذ واربورگ‌ها بود، Ùˆ سازمان‌ بني‌ بريث، (9) كه‌ تحت‌ نظر شولز برگرها(10) اداره‌ مي‌شد، اطلاعية‌ رسمي‌ مشتركي‌ منتشر كردند Ùˆ اعلام‌ نمودند كه‌ «هيچ‌ آمريكايي‌اي‌ بايكوت‌ آلمان‌ را تشويق‌ نمي‌كند.» يك‌ دهه‌ قبل، در سال‌ 1922ØŒ نيويورك‌ تايمز، كه‌ به‌ خاندان‌ يهودي‌ سالز برگر تعلق‌ دارد، «دولت‌ موسوليني‌ را جالب‌ترين‌ تجربة‌ حكومتي‌ زمانه» معرفي‌ كرده‌ Ùˆ از پيشرفت‌ مقتدرانة‌ كار او ابراز شادماني‌ نموده‌ بود. تنها در سال‌هاي‌ اخير، در ژانويه‌ 2001 است‌ كه‌ آرتورسالز برگر (پسر)ØŒ مالك‌ كنوني‌ نيويورك‌ تايمز، به‌ همراه‌ هاول‌ رينز، سردبير اين‌ روزنامه، به‌ دليل‌ حمايت‌ اسلاف‌ شان‌ از فاشيسم‌ از جهانيان‌ عذرخواهي‌ كردند.(11)
در مة‌ 1933ØŒ شبكة‌ هريمن‌ها پيشنهادي‌ به‌ آلمان‌ هيتلري‌ براي‌ تأسيس‌ سنديكايي‌ متشكل‌ از 15 مؤ‌سسه‌ Ùˆ فرد كه‌ صادرات‌ تمامي‌ كالاهاي‌ آلماني‌ به‌ ايالات‌ متحده‌ را به‌ دست‌ داشته‌ باشد، ارايه‌ كردند. در مورد اين‌ پيشنهاد، در برلين‌ مذاكره‌ شد. طرف‌ آلماني‌ هالمر شافت، وزير اقتصاد هيتلر بود، Ùˆ طرف‌ آمريكايي‌ «جان‌ فوستر دالس» كه‌ وكيل‌ دعاوي‌ ده‌ها مؤ‌سسه‌ اقتصادي‌ نازي‌ بود. چنان‌ كه‌ مي‌دانيم، او بعدها به‌ يكي‌ از چهره‌هاي‌ اصلي‌ حزب‌ جمهوري‌ خواه‌ تبديل‌ شد Ùˆ در مقام‌ وزير امور خارجة‌ مقتدر ايالات‌ متحده‌ جاي‌ گرفت. برادران‌ دالس، هر دو، وكلاي‌ مؤ‌سسات‌ خاندان‌ بوش‌ نيز بودند. در طول‌ دهة‌ 1930ØŒ جان‌ فوستر دالس‌ براي‌ سرمايه‌ گذاري‌ در بازسازي‌ اقتصاد آلمان‌ مذاكرات‌ فراواني‌ با دولت‌ حزب‌ نازي‌ داشت، Ùˆ در نامه‌ هايي، گزارش‌ برخي‌ از اين‌ مذاكرات‌ را به‌ پرسكات‌ بوش‌ ارايه‌ مي‌نمود. از جمله‌ در 22  سپتامبر 1937ØŒ جان‌ فوستر دالس، در نامه‌اي‌ به‌ پرسكات‌ بوش، دربارة‌ قرار داد كمپاني‌ تلگراف‌ آلمان‌ - آتلانتيك‌ توضيحات‌ مفصلي‌ ارايه‌ كرد. اين‌ كمپاني‌ از سال‌هاي‌ 1920 با بانك‌ هريمن‌ - واكر - بوپ‌ رابطة‌ نزديك‌ مالي‌ داشت‌ Ùˆ از آن‌ وام‌ مي‌گرفت.
دوستي‌ با جان‌ فوستر دالس‌ و برادرش‌ آلن‌ دالس، رييس‌ بعدي‌ سيا، در راه‌يابي‌ پرسكات‌ بوش‌ به‌ عنوان‌ سناتور ايالت‌ كانكتيكت‌ به‌ پارلمان‌ آمريكا مؤ‌ثر بود و همين‌ رابطه‌ بعدها به‌ جرج‌ بوش‌ اول‌ كمك‌ فراواني‌ كرد كه‌ مدارج‌ ترقي‌ را در آژانس‌ مركزي‌ اطلاعات‌ ايالات‌ متحدة‌ آمريكا (سيا) به‌ سرعت‌ بپيمايد.
از سال‌ 1934ØŒ ياكوب‌ چايتكين، وكيل‌ دعاوي‌ اهل‌ نيويورك‌ Ùˆ پدر آنتون‌ چايتكين‌ (يكي‌ از دو مؤ‌لف‌ كتاب‌ زندگي‌ نامة‌ غير رسمي‌ جرج‌ بوش)ØŒ وكالت‌ تعدادي‌  از سهام‌ داران‌ خرده‌ پايي‌ را بر عهده‌ گرفت‌ كه‌ در اثر بورس‌ بازي‌هاي‌ مشكوك‌ شبكة‌ هريمن‌ - بوش‌ - واربورگ، به‌ سود هيتلر، ورشكست‌ شده‌ بودند. اين‌ گروه‌ مبارزه‌ سختي‌ را براي‌ تحريم‌ آلمان‌ هيتلري‌ آغاز كرد، Ùˆ اندكي‌ بعد، فدراسيون‌ كار آمريكا به‌ اين‌ مبارزه‌ پيوست. در جبهة‌ مقابل، كساني‌ جاي‌ داشتند كه‌ سودهاي‌ كلاني‌ از تجارت‌ با آلمان‌ هيتلري‌ مي‌بردند. در رأس‌ اين‌ جبهه، شبكه‌ هريمن‌ جاي‌ داشت، Ùˆ در اين‌ كارزار، پرسكات‌ بوش‌ به‌ عنوان‌ نمايندة‌ آورل‌ هريمن، به‌ شدت‌ فعال‌ بود.
چنان‌ كه‌ گفته‌ شد، منويات‌ واربورگ‌ها را كميتة‌ يهوديان‌ آمريكا Ùˆ سازمان‌ بني‌ بريث‌ دنبال‌ مي‌كرد. «بني‌ بريث» همان‌ سازماني‌ است‌ كه‌ امروزه‌ به‌ «جمعيت‌ ضد افترا» (21)(ADL) تغيير نام‌ داده‌ Ùˆ به‌ دليل‌ اقامة‌ دعوي‌ در محاكم‌ قضايي، عليه‌ نويسندگان‌ Ùˆ مورخاني‌ كه‌ دربارة‌ پيوند زرسالاران‌ يهودي‌ با آلمان‌ هيتلري‌ يا عليه‌ افسانه‌ «مالوكاست» سخن‌ مي‌گويند، شهرت‌ جهاني‌ يافته‌ است. با وجود اين، چنان‌ كه‌ نويسندگان‌ زندگي‌ نامه‌ غير رسمي‌ جرج‌ بوش‌ به‌ درستي‌ توجه‌ كرده‌اند، اين‌ پرسش‌ جد‌ي‌ مطرح‌ است‌ كه‌ چرا سازمان‌ هايي‌ چون‌ADL  Ùˆ ساير «شكارچيان‌ حرفه‌اي‌ نازي‌ها»، به‌ رغم‌ اسناد Ùˆ تحقيقات‌ فراوان‌ موجود، هيچ‌ گاه‌ منشأ ثروت‌ خاندان‌ بوش‌ را كشف‌ نمي‌كنند Ùˆ درباره‌ آن‌ سخن‌ نمي‌رانند؟
پرسكات‌ بوش‌ در سال‌ 1972 در 77 سالگي‌ درگذشت‌ و پيوندهاي‌ استوار و عميق‌ او و پدرش، ساموئل‌ بوش، با شبكه‌هاي‌ مشكوك‌ دسيسيه‌ گران‌ مالي‌ و سياسي‌ و ثروت‌ كلاني‌ كه‌ به‌ ميراث‌ نهاده‌ بود، بستر صعود پسرش، جرج‌ هربرت‌ واكر بوش، را به‌ مقام‌ چهل‌ و يكمين‌ رييس‌ جمهوري‌ ايالات‌ متحده‌ آمريكا فراهم‌ ساخت.


پي‌نوشت‌ها:
1-در تبار نامة‌ خاندان‌ بوش، نياي‌ پدر ساموئل‌ بوش‌ تنها تا پدربزرگ‌ او به‌ نام‌ «عوبَديا» بوش‌ مندرج‌ است‌ كه‌ در نيمه‌ اول‌ سدة‌ نوزدهم‌ ميلادي‌ مي‌زيست. همان‌ گونه‌ كه‌ در بخش‌ اول‌ اين‌ بررسي‌ (ايران‌ معاصر) مطرح‌ كرديم، در آمريكاي‌ سده‌ هجدهم، نام‌ بوش‌ به‌ برخي‌ از يهوديان‌ فعال‌ در پيمان‌ كاري‌ نظامي‌ و فعاليت‌هاي‌ ماسوني‌ اختصاص‌ داشت. عجيب‌ است‌ كه‌ در تبارنامة‌ جرج‌ بوش، هيچ‌ تلاشي‌ براي‌ يافتن‌ اسامي‌ اسلاف‌ عوبديا بوش‌ صورت‌ نگرفته‌ است؛ در حالي‌ كه‌ تا سدة‌ نهم‌ ميلادي‌ پي‌گيري‌ شده‌ و(Fay) تبار ما در ساموئل‌ بوش، كه‌ به‌ خاندان‌ فاي، به‌ شاهان‌ آنژو و، در نهايت، به‌ دوك‌هاي‌ بوهم‌ وصل‌ شده‌ است. مراجعه‌ شود به:
www.svu 0002 .org/genealogy /George- w.pdf/http:
2-وال‌ استريت‌ نام‌ خياباني‌ در شهر نيويورك‌ است‌ كه‌ از برادوي‌ تا رود شرقي‌ امتداد دارد. در زماني‌ كه‌ شهر نيويورك‌ را كمپاني‌ هند غربي‌ هلند، در اراضي‌ قبايل‌ ايروكويي، ايجاد كرد، در اين‌ مكان‌ حصار قلعة‌ هلندي‌ها قرار داشت‌ و، به‌ اين‌ دليل، خيابان‌ فوق‌ «وال‌ استريت» (خيابان‌ خصار يا ديوار) ناميده‌ شد. در جنوب‌ غربي‌ اين‌ خيابان، بازار بورس‌ نيويورك‌ واقع‌ است‌ و در جنوب‌ شرقي‌ آن، ساختمان‌ مجتمع‌ مالي‌ مورگان، محل‌ استقرار دفاتر بزرگ‌ترين‌ صر‌افي‌هاي‌ ايالات‌ متحدة‌ آمريكا و جهان‌ است‌ و به‌ اين‌ دليل، نام‌ فوق‌ به‌ معني‌ مركز مالي‌ ايالات‌ متحده‌ آمريكا به‌ كار مي‌رود.
. War Industries Board3
4- بنگريد به: عبدالله‌ شهبازي، نظرية‌ توطئه: صعود سلطنت‌ پهلوي‌ و تاريخ‌ نگاري‌ جديد در ايران، تهران: مؤ‌سسة‌ مطالعات‌ و پژوهش‌هاي‌ سياسي، 1377، صص‌ 25-23.
(51896-1971. Gerald Nye (
6- سناتور جمهوري‌ خواه‌ از ايالت‌ داكوتاي‌ شمالي. در سال‌هاي‌ 1936-1934، رياست‌ كميتة‌ سنا براي‌ بررسي‌ فعاليت‌ صنايع‌ تسليحاتي‌ در دوران‌ جنگ‌ اول‌ جهاني‌ را بر عهده‌ داشت.
Enecyclopedia
579140 , Vol, 92, p. 1Americana,
H.J.Koawenhoven
7. Fritz THyssen
8. American- gewish Committee
9. B, nai B, rith
01. Sulzberger
11-بنگريد به:
/www. washigton- report sulzberger otg/backissues/102010/3201010. html/http:
21. Anti - Defamation League
 

 

منبع: www.shahbazi.org

چاپ                       ارسال براي دوست

نظرات كاربران
نام

ايميل
نظر

 

مسئولیت محتوا و مواضع مندرج در مقالات بر عهده نویسندگان بوده و درج آنها در این پایگاه به مفهوم تأیید آن نمی باشد. Copyright © second-revolution.ir, All Rights Reserved