همچون بيشتر كساني كه در اين كشور بزرگ شده‌اند، من هم در اÙسانه Ùˆ اسطورة اين كشور غوطه‌ور شده‌ام. اصولي چون آزادي بيان، اخلاق كاري، اصل نظارت Ùˆ موازنه، Ùرصت‌هاي برابر Ùˆ دنبال كردن خوشبختي، Ùقط زماني معنا دارند كه يادآور اين باشند كه زندگي جمعي ما بايد بر چيزي بنا شود Ùˆ سرنوشت ما در دست‌هاي خودمان باشد. ممكن است در تمام آن دوران اÙسانه‌اي، اين اسطوره‌ها خيال Ùˆ وهمي بيش نبوده باشد، با اين Øال، Øتّي بدبين‌ترين ما، اØتمالاً در مقطعي از زمان، خصايل زيربنايي را باور داشته‌اند.
امروز آمريكا Ù€ Øتّي در Øالت وهمي آن Ù€ ديگر وجود ندارد. ما ديگر يك علامت خطّ انتزاعي اميد در جهان نيستيم، بلكه بيشتر Ùراهم‌كنندة هيمة‌ آتش جهنّم هستيم. ما از بالا، باران خودكار مرگ را مي‌بارانيم Ùˆ از پايين مرتكب سرقت‌هاي از پيش طرّاØÙŠ شده مي‌شويم. ما نوميدي را صادر Ùˆ Ù†Ùرت Ùˆ خواري را وارد مي‌كنيم. ما Øتّي ØÙظ تظاهر به بازي منصÙانه كردن Ùˆ رعايت اصول را رها كرده‌ايم. ما در جهان خارج، نجس Ùˆ مطرود شده‌ايم Ùˆ در داخل بي‌اعتبار Ùˆ آبرو. به اين ترتيب تعجّبي ندارد كه از درك اين موضوع قاصر مانده‌ايم كه غروب خورشيد، مدّت‌هاست كه در امپراتوري جوان ما آغاز شده است.
در واقع بر اساس اكثر موازين Ùˆ معيارها، ايالات متØّده، سريعاً در Øال تبديل شدن به كشوري شكست خورده است. از نظر آموزشي، اقتصادي، سياسي، Ùرهنگي، تمامي شاخص‌هاي ملّي ما، جهت رو به سقوطي را نشان مي‌دهند. ما در Ùهرست مراقبت‌هاي بهداشتي، Øاكميّت دمكراتيك، بهره‌وري، ØÙظ Ù…Øيط زيست، دستاوردهاي آكادميك، Ø´ÙّاÙيت رسمي، نرخ‌هاي زندانيان، Øمل Ùˆ نقل Ùˆ خدمات اجتماعي، در Øال Øركت به پايين Ùهرست هستيم. طبقة نخبة Øاكم بر ما به شكلي روزاÙزون قوانين را بنا به ميل خود بازنويسي، به طور Ùزاينده‌اي مخالÙان را سركوب مي‌كنند Ùˆ آزادانه از جيب ما خود را غني‌تر مي‌كنند. ما به‌ندرت كاري براي آنهايي كه در ساØÙ„ هستند، انجام مي‌دهيم، امّا تمام چيزهايي را كه در پيش چشممان است، مصر٠مي‌كنيم. ما داراي روشنÙكران بلندآوازه‌اي هستيم، با اين Øال به طور روزمره با نقاط ضع٠و عيب‌هاي سلبرتي‌هايي بمباران مي‌شويم كه در بسياري موارد صرÙاً به خاطر معرو٠بودن، معرو٠شده‌اند. روند تأمين موادّ غذايي ما، Ùاسد، انرژي ما، ناپاك است، آب ما، در Øال خشك شدن Ùˆ نژادپرستي همچون هميشه عميقاً ريشه‌دار باقي مانده است. اين تصوير زيبايي از درون شكم جانور در اين روزها نيست. امّا هرگز نهراسيد، چرا كه آمريكا يك Ø³Ù„Ø§Ø Ù…Ø®ÙÙŠ را در اختيار دارد كه ما را براي مدّتي ديگر در صندلي راننده Ù†Ú¯Ù‡ خواهد داشت. Ø³Ù„Ø§Ø Ù…Ø®ÙÙŠ ما كه عملاً چندان هم مخÙÙŠ نيست، تسليØات ماست. ايّام دغل‌بازي، نيرنگ، Øسن نيّت Ùˆ مذاكره، سپري شده است. امپراتوري‌ها، Ú†Ùƒ Ùˆ چانه نمي‌زنند، آنها چيزي را كه مي‌خواهند به دست مي‌آورند. آنها اجازه نمي‌خواهند يا با ديگران اتّØاد تشكيل نمي‌دهند، آنها تقاضاهايي را Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÙŠâ€ŒÙƒÙ†Ù†Ø¯ Ùˆ در لواي تهديد به عواقبي كه در اين بين وجود دارد، ÙˆÙاداري را اخّاذي مي‌كنند. آنها اختيار نظارت بر جامعة بين المللي را واگذار يا Øتّي اØساس نمي‌كنند كه قوانين Ùˆ مقرّارتشان آنها را Ù…Øدود كرده‌اند، بلكه به جاي آن به Øكم خود عمل مي‌كنند Ùˆ با بي‌اعتنايي وقيØانه، به معاهدات Ùˆ پروتكل‌ها عمل نمي‌كنند. خلاصه اينكه امپراتوري‌ها منطق توخالي «توانايي ØÙ‚ مي‌آورد» را دنبال مي‌كنند.
طبقة‌ نخبة Øاكم در آمريكا اين نكته را به خوبي روشن كرده است كه اين راهبرد غالب ما در آينده است. ما براي بازداشت مخالÙان خود، زور همراه با سبعيّت را به كار مي‌گيريم Ùˆ به عنوان ابرقدرت جهاني، Øتّي جهت‌گيري اخلاقي Ùˆ Ùرهنگي خود را Ú¯Ù… كرده‌ايم. Ùرهنگ آمريكايي به عنوان يك قدرت كاملاً امپرياليستي، Øدود بيش از يك قرن، عمر دارد. جايگاه آن به عنوان يك ابرقدرت برتر،‌ باز هم Øدود نيمي از نيم اين زمان عمر دارد. صرÙاً ظر٠چند دهه، ما از نيروي منجي به اسير كننده؛ از دژ Ù…Øكم به Øرام‌زادگان؛ از قهرمان به هراس‌اÙكنان تبديل شده‌ايم. هرچه خير تاريخي كه اØتمالاً كسب كرده بوديم،‌ به يك جنون نخوت Ùˆ خصومت‌ورزي تغيير شكل داده است.
شايد مرا كمي لجوج بدانيد، بنابراين اجازه دهيد كمي مسائل را روشن‌تر كنم. مشروعيّت را مي‌توان براي مدّتي با سرسپردگي جايگزين كرد، امّا اين كار هميشه در پايان به شكست مي‌انجامد؛ در Øالي كه تاريخ در اين باره خالي از ابهام است، اين نيز Øقيقت دارد كه وقايع‌نگاري‌هاي به ثبت رسيده، هرگز يك امپراتوري شبيه آنچه را كه ما به وجود آورده‌ايم، در خود ثبت نكرده‌اند. ما با جا دادن خودمان از نظر اقتصادي Ùˆ نظامي در درون امور٠تقريباً تمام كشورهاي روي زمين، سيستم متكبّرانه‌اي را ساخته‌ايم كه تمرّد از آن، نوعي خودكشي است. اگر اين امپراتوري Ùرو بريزد، اين تهديد وجود دارد كه هر كسي را كه در اين پروسه قرار داشته با خود ببرد، از اين رو شعاري ناگÙته، امّا به شدّت درك شده از سوي همگان را ابداع كرده‌ايم كه شما يا با ما هستيد... يا خود دانيد.
Øجم شديد Øضور نظامي آمريكا در Ø³Ø·Ø Ø¬Ù‡Ø§Ù† را مورد توجّه قرار دهيد. صدها پايگاه در هر پنج قارّة جهان گسترده شده‌اند كه از طريق Ù†Ùوذ ماهواره‌هاي نظارتي آمريكا كارآيي مؤثّري نيز دارند؛ به همراه يك تمركز شديد نيروهاي ما در كشورهاي شكست‌خورده‌اي چون «آلمان»، «ژاپن»، عراق Ùˆ «اÙغانستان». اكنون صادرات اصلي ما را اينها تشكيل مي‌دهند: پايگاه‌هاي نظامي، تجهيزات نظامي Ùˆ سرباز. ما Ùضا را نيز به Øالت نظامي درآورده‌ Ùˆ يك شبكة‌ اجرايي اعدام خودكار را به وجود آورده‌ايم كه جهان را زير كنترل خود دارد Ùˆ «عدالت» داراي دكمة عمل كننده را براي تمام كساني به كار مي‌برد كه ما آن را هدÙÙŠ معتبر ارزيابي مي‌كنيم (از جمله شهروندان خودمان). اكنون ما در Øال ساخت سربازان روباتي كاملاً كار بردي، به جاي خود هستيم تا زدودن صÙات انساني از جنگ، كاملاً تداوم يابد؛ سربازاني كه به هد٠ما در تقويت، انقياد Ùˆ تسليم از طريق هراس‌اÙكني در هر نقطه‌اي كه نياز باشد، خدمت خواهند كرد.
در داخل كشور، دستور كار تعيين شده است. نخبة قدرت‌مدار اكنون در اين راهبرد٠ØÙظ برتري از طريق زور، «مصمّم‌تر» شده است. مدارك راهبرد نظامي، به آيندة جنگ‌هاي هميشگي Ùˆ رقابت پايان‌ناپذير بر سر منابع رو به كاهش اشاره مي‌كنند Ùˆ بالاترين ايده‌آل را براي «امنيّت ملّي» قائل مي‌شوند كه با كمك ظرÙيّت مطلق ما براي تØميل خواست خودمان در چندين جبهه، در يك زمان تأمين مي‌شود. موارد Ùزايندة مصيبت Ùˆ بلايا، نظير هائيتي علناً به عنوان Ù„Øظاتي «اسب تروا» مانند، براي تØكيم جاي پاي نظامي ما در كسوت كمك‌هاي انسان‌دوستانه مورد استÙاده قرار مي‌گيرند. بودجه‌هاي Ùدرال ما صر٠هزينه‌هاي نظامي اÙزايش ياÙته Ùˆ در كنار آن تشويق زهد‌پيشگي منجمد‌كننده در تمام Øوزه‌هاي ديگر مي‌شود. نيروهاي نظامي، واجب‌الاØترام Ùˆ منزّه هستند Ùˆ به علاوه تنها برگ باقيماندة ما براي بازي در ÙØªØ Ø¬Ù‡Ø§Ù†ÙŠØŒ Ù…Øسوب مي‌شوند.
اين وضعيّت بي‌ترديد، همچون سناريويي مخو٠به نظر مي‌آيد، سناريويي كه در تضادّ كامل با آمريكاي ايده‌آل (Ùˆ البتّه بدلي) روزگار جواني ما به نظر مي‌آيد. اين سناريو همچنين از ما مي‌خواهد تا اين نكته را مورد توجّه قرار دهيم كه جمعيّت جواني كه در آمريكاي Ùردا خواهند باليد، به Ú†Ù‡ چيزي تبديل خواهند شد؛ آمريكايي كه اØتمالاً از يك Ù„Ùا٠ايدئولوژيك نجات‌بخش، عاري خواهد بود. آيا در اينجا توده‌هاي مردم آينده، ‌با بخش‌هايي مقايسه شده‌اند كه معادل «آمريكاييان زشت» ÙخرÙروش Ùˆ شيÙتگان Ùناوري منزوي Ùˆ بي‌تÙاوت هستند؟ آيا ما آمريكايي داريم كه در آن مردم، يا برتري نظامي ما Ùˆ شخصيّت مادّي ما را به عنوان يك Ùضيلت اخلاقي مي‌پذيرند يا مجبور مي‌شوند خودشان را به عنوان يك آوارة خارج از شمول امنيّتي رو به ظهور، در مشغوليّت‌هاي Ùرهنگي ما غرق كنند؟ به عبارت ديگر، آيا اين چيزها به آمريكايي‌ها اين اطمينان را مي‌دهد كه با انتخاب‌هايي نامØدود روبه‌رو هستند كه يا به خشم نهادينه شده يا تشويش سركوب شده رهنمون مي‌شوند؟
در اين انديشه‌ام كه آيا مردمي كه در ساية امپراتوري‌هاي در Øال سقوط در سراسر تاريخ زندگي مي‌كردند نيز مشابه همين اØساسات را داشته‌اند. واقعيّت آشكار اين است كه تمام امپراتوري‌هاي پيشين سقوط كرده‌اند Ùˆ روز بعد، خورشيد باز هم طلوع كرده است. در واقع چيزي كه به اندازة هر چيز ديگري قطعي است، اين است كه ما مي‌توانيم روي اين زندگي Øساب كنيم، به ناگزير هر طلوعي غروبي در پي دارد. پرسش اين است كه آيا كسي در اينجا خواهد بود تا سپيده دم روز تازه را ببيند يا نه؟ پرسشي كه در اين مقطع ما بايد آن را در بوتة آزمايش Ùرهنگي بگذاريم. شايد هنوز هم بتوان آن آمريكاي خيالي روزگاران گذشته را اØيا كرد، Ùقط اين بار بايد آن را به شكل واقعي Ùˆ نه صرÙاً يك ايده‌آل اØيا كرد. آنچه از نگاه من پيداست اين است: دري را مي‌بينم كه پيش رويمان باز است، Øتّي اگر در پشت سرمان بسته شده باشد.
رندال آمستر1
ماهنامه موعود شماره 119
منبع:
.www.counterpunch.org/amster02122010 html
1. Randall Amster دكتر راندل آمستر در كالج «پرسكات» مطالعات مربوط به ØµÙ„Ø Ø±Ø§ تدريس مي‌كند Ùˆ در سمت مدير اجرايي «انجمن مطالعات مربوط به ØµÙ„Ø Ùˆ عدالت» خدمت مي‌كند. تازه‌ترين كتابي كه وي نيز يكي از نويسندگان آن است، كتاب «بنا كردن Ùرهنگ‌هاي صلØ: صداهاي اميد Ùˆ اقدام در رشته‌هاي مختلÙ» نام دارد.