معرÙت: لطÙاً مبانى قرآنى بØØ« مذاكره با بيگانگان را Ù…Ø·Ø±Ø Ø¨Ùرماييد؟
Øجة الاسلام غرويان: به نظر مى رسد در جامعه ما، بسيارى از رجال سياسى، نويسندگان Ùˆ صاØب نظرانى كه در اين مقوله به بØØ« مى پردازند، توجهى به مبانى علمى Ùˆ Ùقهى مسأله ندارند. از اين نظر بجاست اين بØØ« را به صورت يك بØØ« علمى Ùˆ Ùقهى Ù…Ø·Ø±Ø Ù†Ù…Ø§ÙŠÙŠÙ… Ùˆ از اين زاويه به اين مسأله نگاه كنيم. بنابراين، ضرورت دارد كه اين مسأله از Ø³Ø·Ø Ø¨ØØ« هاى روزنامه اى Ùراتر برود. سؤال اين است كه مبانى قرآنى منع مذاكره چيست؟ چرا نبايد مذاكره كنيم؟ در اين باره، به چند آيه اشاره مى كنم. درباب عزّت مسلمانان در قرآن، چند آيه آمده است. در يك جا خداوند مى Ùرمايد: «للّه٠العزّة٠و لرسوله٠و للمؤمنين.» (مناÙقون: 8) در آيه اى ديگرمى Ùرمايد: «مَن كانَ ÙŠÙريد العزّةَ Ùللّه العزة٠جميعا.» (Ùاطر: 10)
اگر در Ù…Ùهوم «عزّت» دقت كنيم، اين خود يك مبنا Ùˆ اصل است. ما هميشه بايد در تصميم گيرى هاى سياسى مان، توجه به اين اصل داشته باشيم كه بايد عزّت اسلام Ùˆ مسلمانان Ùˆ عزّت دين خدا Ù…ØÙوظ باشد. بنابراين، هرجا مذاكره با بيگانگان عزّت اسلام Ùˆ مسلمانان را به Ù†Øوى خدشه دار مى كند، نبايد انجام بگيرد زيرا ØÙظ عزّت براى اسلام Ùˆ مسلمانان Ùˆ دولت اسلامى، گاهى اقتضا مى كند كه مذاكره اى صورت نگيرد. بنابراين، يكى از مبانى عدم مذاكره «ØÙظ عزّت اسلام Ùˆ مسلمانان» است. قاعده ديگرى كه Ùقها به آن تمسّك مى كنند، قاعده «تعاون بر اثم Ùˆ عدوان» است. قرآن كريم مى Ùرمايد: «تعاونوا علَى البرّ٠و التقوى Ùˆ لا تعاونوا علَى الاثم Ùˆ العدوان.» (مائده: 2) هرجا برّ Ùˆ تقوا Ù…Ø·Ø±Ø Ø§Ø³ØªØŒ در آن همكارى Ùˆ مشاركت كنيد، اما هرجا گناه Ùˆ عدوان Ùˆ تجاوز Ù…Ø·Ø±Ø Ø§Ø³ØªØŒ نبايد در آن مشاركت Ùˆ تعاون داشته باشيد. يكى از مبانى منع مذاكره ما با دولت ها Ùˆ Øكومت هاى متجاوزى مثل اسرائيل Ùˆ امريكا اين است كه اگر با آنان وارد مذاكره شويم به گونه اى كه از همين مذاكره Ùˆ سر ميز نشستن ما همدلى Ùˆ همÙكرى با سياست هاى دولت هاى متجاوزى مثل امريكا Ùˆ اسرائيل استنباط شود، اين كار خود مصداق «تعاون بر اثم Ùˆ عدوان» است. به هر Øال در Ú¯Ùتوگو، طرÙين قدرى در مواضعشان كسر Ùˆ انكسار به وجود مى آيد، تمام Ú¯Ùتوگو صد درصد به Ù†Ùع يك طر٠نيست. ما وقتى مى نشينيم تا با امريكا مذاكره كنيم، على القاعده بايد قدرى نظرات آن ها را بپذيريم، آن ها هم قدرى از نظرات ما را بايد بپذيرند. اصلاً خود همين نشستن بر سر ميز مذاكره در عالم سياست معنا دارد. دو دولت كه در كنار هم مى نشينند، رجال Øكومت كه در كنار هم مى نشينند، معنايش اين است كه تا Øدى به هم نزديك شده اند. گاهى همين كنار همديگر نشستن مصداق «تعاون بر اثم Ùˆ عدوان» است. بنابراين، از آيه مزبور مى توانيم استÙاده كنيم كه يكى از مبانى منع مذاكره اين است كه «تعاون بر اثم Ùˆ عدوان» است.
قاعده ديگرى كه Ùقها به آن تمسّك مى كنند، قاعده «نÙÙ‰ سبيل» است. خداوند مى Ùرمايد: «لن يجعلَ الله٠لÙلكاÙرينَ علَى المؤمنينَ سبيلاً.» (نساء: 241) «لن» Ù†ÙÙ‰ ابد مى كند; يعنى هيچ گاه خداوند بر اهل ايمان سلطه اى از كاÙران قرار نداده است. يكى از مبانى منع مذاكره همين است. مقام معظّم رهبرى Ùˆ پيش از ايشان، Øضرت امام راØÙ„(قدس سره) با استناد به همين قاعده، بر عدم مذاكره تأكيد داشته اند; زيرا با توجه به قرائنى كه وجود دارد چنين مذاكره اى منجر به سلطه Ùˆ اثبات سبيل براى غير مسلمان ها Ùˆ ÙƒÙار بر مسلمان ها مى شود Ùˆ به همين دليل، تأكيد مى شود كه ما نبايد مذاكره كنيم.
همچنين در آياتى از قرآن كريم «اتخاذ ولى» مورد بØØ« قرار گرÙته است; از جمله در سوره «آل عمران»، آيه 28 مى Ùرمايد: «لا يتّخذ المؤمنين الكاÙرينَ اولياءَ Ù…ÙÙ† دون٠المؤمنين.» مؤمنان نبايد ÙƒÙار را به عنوان ولىّ خود اتخاذ كنند. نكته اى كه در مورد «اتخاذ ولى» بايد تذكر دهم اين است كه بر Øسب آيه، كسى كه ولايت ديگرى را قبول كند اين را «اتخاذ الولى» مى گويند، وگرنه صر٠نشستن با شخصى كه ادعاى بزرگى دارد، يا صØبت كردن با او مشكلى ندارد، اما اگر در Ú¯Ùتمان آن ها سلطه پذيرى Ù…Ø·Ø±Ø Ø¨Ø§Ø´Ø¯ØŒ مصداق همين آيه است. ما قرائنى داريم كه نشان مى دهد دولت ها ÙˆØكومت هايى، مثل Øكومت صهيونيستى٠امريكا، مى خواهند بر مسلمانان سلطه پيدا كنند. اين سلطه مصداق «اتخاذ الولى» است Ùˆ ما با استناد به همين آيه نمى توانيم با آنان مذاكره كنيم.
آيه اى ديگر در سوره «نساء» است كه مى Ùرمايد: «ÙقاتÙلوا اولياءَ الشيطان انّ٠كيد الشيطان كانَ ضعيÙاً.» (نساء: 76) Øضرت امام(قدس سره)Ùرمودند: «امريكا شيطان بزرگ است.» اين يك شعار صرÙاً سياسى نبود; يعنى سياست هاى امريكا سياست هاى شيطانى است Ùˆ همه كسانى كه از امريكا Ùˆ يا اسرائيل Øمايت مى كنند اولياى شيطان هستند; براى اين كه از سياست هاى شيطانى پى روى مى كنند. دستور قرآن اين است كه بايد با آنان پيكار كرد; شديدترين نوع برخورد.
Øال با توجه به اين مبانى، Ú†Ù‡ طور مى توانيم با اولياء الشيطان سرميز مذاكره بنشينيم Ùˆ Ú¯Ùتوگو كنيم.
يكى ديگر از مبانى منع مذاكره اين آيه است: «الذّينَ يتّخذونَ الكاÙرينَ اولياءَ Ù…ÙÙ† دون٠المؤمنينَ أيبتغونَ عندهم العزّةَ Ùانَّ العزّة للّه٠جميعاً.» (نساء: 139) از اين آيه چنين برداشت مى شود برخى كه مى خواهند ÙƒÙّار را به عنوان ولىّ خودشان اتخاذ كنند، به اين دليل است كه تصور مى كنند عزّتشان در اين كار است. اما قرآن به شدت اين كار را Ù†ÙÙ‰ مى كند Ùˆ مى Ùرمايد: اين پندار غلطى است. شما تصور مى كنيد ÙƒÙّار براى شما عزّت مى آورند؟! متأسÙانه امروز در جامعه ما بعضى ها Øالت خودباختگى در برابر غرب Ùˆ امريكا دارند، تصور مى كنند كه عزّت كشور ما در اين است كه آن ها را بپذيريم Ùˆ با آنان وارد مذاكره شويم. قرآن اين مسأله را Ù†ÙÙ‰ كرده Ùˆ Ú¯Ùته است: عزّت نزد خداست; اين پندار غلطى است كه شما تصور مى كنيد آن ها براى شما عزّت مى آورند. در اين باره، آيات زيادى هست; از جمله: «يا ايّÙها الّذينَ آمنوا لا تَتّخذوا الكاÙرينَ اَولياءَ Ù…ÙÙ† دون٠المؤمنينَ.» (نساء:144); «يا ايَّها الّذين آمنوا لا تَتّخذوا اليهود والنصارى اولياء.» (مائده: 51) در اين آيه، از يهود Ùˆ نصارا اسم برده شده كه آن ها را اولياى خود نگيريد. مى Ùرمايد: «بعضهÙÙ… اولياء٠بعض Ùˆ Ù…ÙŽÙ† يتولّهم منكم Ùانّه منهم.» يعنى: هر كه از مسلمان ها، يهود Ùˆ نصارا را به عنوان ولىّ خود اتخاذ كند، از آن هاست. با توجه به اين مبانى، ما مى گوييم: نمى توان با يهود Ùˆ نصارا، بخصوص با توجه به قراين زيادى كه نشان دهد آن ها به دنبال سلطه بر مسلمانان هستند، وارد مذاكره شد. آيات متعدد ديگرى نيز در اين زمينه وجود دارند كه به هرØال، ولايت بيگانگان Ùˆ غيرمسلمان ها را بر مسلمانان منع كرده اند; Øال اين ولايت پذيرى Ùˆ سلطه پذيرى شكل مذاكره به خود بگيرد يا شكلى ديگر. بنابراين، اگر Ù†Ùس مذاكره در جهان انعكاسش به اين صورت بود كه انقلاب اسلامى ايران Ùˆ رهبرى آن، با امريكا وارد مذاكره شدند، هيمنه Ùˆ هيبت امريكا را پذيرÙتند، مصداق همين آيات قرار مى گيرد كه قرآن Ù†ÙÙ‰ كرده است. پس نبايد به هيچ وجهى اين مذاكره را انجام دهيم. اگر ديديم، Ù†Ùس مذاكره با كسى كه ادعاى رهبرى جهان Ùˆ نظم نوين جهانى را دارد، خود مصداق ولايت پذيرى Ùˆ سلطه پذيرى است، از نظر Ùقهى Ù…Øكوم به Øرمت است Ùˆ نبايد به اين مذاكره تن داد.
معرÙت: لطÙاً در خصوص مبانى Ùقهى Ùˆ قرآنى مذاكره با امريكا ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ù‡ÙŠØ¯.
Øجة الاسلام كعبى:به نظر بنده، منع مذاكره با امريكا در شرايط كنونى يك مبناى كلى Ùقهى دارد Ùˆ آن «وجوب جهاد دÙاعى» است Ùˆ وجوب دÙاع، هم عقلى Ùˆ هم شرعى است. جهاد دÙاعى از ضروريات دين است Ùˆ جهان اسلام در مقابل نظام سلطه استكبار جهانى، كه متبلور در نظام سلطه امريكاست، در Øالت تداÙعى به سر مى برد. در اين Øالت، دÙاع بر تك تك مسلمانان واجب است Ùˆ مذاكره در واقع، نوعى سازش در روابط سياسى تلقّى مى شود. در Øال Øاضر، با وجود نظام سلطه، بخصوص با شعارى كه جرج بوش داده كه «هر كه با ما نيست، عليه ماست»، كه همان شعار هيتلر است، اين ص٠آرايى كاملاً مشخص شده. بنابراين، يكى از مبانى بسيار مهم، همين جهاد دÙاعى است Ùˆ اين را بايد تجزيه Ùˆ تØليل كنيم كه اصلاً «جهاد دÙاعى» چيست؟ Ùˆ چگونه امروز امريكا مظهر هجوم به جهان اسلام است؟
به عنوان يك مسأله Ùقهى، در همه كتاب هاى Ùقهى مذكور است كه اگر جان مسلمانان، سرزمين، اقتصاد، ناموس، عزّت Ùˆ آبروى آنان از سوى بيگانگان در معرض خطر قرار گيرد، دÙاع بر تك تك مسلمانان واجب است. Øال اگر ما شرايط سياسى Øاضر را تجزيه Ùˆ تØليل كنيم، مى بينيم كه در واقع، سرزمين مسلمانان (Ùلسطين) Ùˆ بسيارى از جاهاى ديگر، غصب شده Ùˆ مظهر اين غصب Ùˆ Øاميان غاصب، امريكاى جهان خوار Ùˆ مستكبر است. پس ما در Øال دÙاع از سرزمين اسلامى به سر مى بريم.
غير از سرزمين، اقتصاد مسلمانان نيز مورد هجوم دشمنان اسلام است. اگر مسلمانان Øالت همگرايى داشته باشند Ùˆ جهان اسلام زير پرچمى واØد Ùˆ تØت عنوان «امّت اسلامى» گرد هم جمع شوند Ùˆ اين ملت هاى متÙرق به «امّة واØده»، كه شعار قرآنى است، تبديل شوند، امكانات اقتصادى جهان اسلام از طريق نظام نوينى كه اين ها Ù…Ø·Ø±Ø ÙƒØ±Ø¯Ù‡ اند Ùˆ از طريق صندوق بين المللى پول مثل امروز به يغما نمى رود Ùˆ تاراج نمى شود. جهان استكبار با دخالت در روابط كشورها، Ùˆ به وسيله مزدورانى كه در بعضى كشورها دارند، درصدد اعمال اين سياست هستند. بنابراين، اگر خوب نگاه كنيم، مى بينيم كه در معرض تهاجم هستيم.
يكى ديگر از سرمايه هاى مسلمانان كه مورد تهاجم واقع شده، «Ùرهنگ» آنان است. در اين زمينه هم ما در Øال دÙاع به سر مى بريم. آنان از طريق «جهانى سازى» سعى مى كنند اين سلطه را اعمال كنند.
يكى از مظاهر سلطه آن ها، سلطه سياسى است كه از طريق رژيم هاى مزدور Ùˆ با ترويج Ùˆ عملى كردن «سكولاريسم» به جوامع اسلامى هجوم مى برند. ما در مقابل اين همه هجوم، بايد دÙاع همه جانبه انجام دهيم; دÙاع همه جانبه Ùرهنگى Ùˆ سياسى; چيزى كه اسم آن را «بازدارندگى Ùعّال در عرصه ديپلماسى» مى گذارند تا از اين طريق، براى جهان اسلام توليد قدرت كنند. يكى از جلوه هاى توليد قدرت «همگرايى» است; به اصطلاØØŒ ايجاد زمينه ها Ùˆ بسترهاى مناسب براى ÙˆØدت.
Øال اگر در چنين شرايط دÙاعى، بياييم مذاكره كنيم; وقتى آن ها با دشمنى آشكار Ùˆ علنى با مسلمانان جهان مى جنگند، اين در واقع، پشت كردن به مناÙع جهان اسلام است Ùˆ خلا٠اوّليات مسائل Ùقهى. امروز مظهر ظلم Ùˆ تجاوز Ùˆ استكبار Ùˆ شيطنت امريكاست. البته اين در جاى خودش Ù…Ø·Ø±Ø Ø§Ø³Øª كه كه دÙاع در مقابل هر چيزى بايد متناسب با آن چيز باشد كه ما در صدد بيان آن نيستيم Ùˆ بهترين دÙاع هجوم است. اين را قبول داريم، در جاى خود Ù…ØÙوظ، به ويژه در بØØ« Ùرهنگ. اما يكى از راه هاى دÙاع همه جانبه در مقابل امريكا، «بازگشت به هويّت خويش» Ùˆ «اØياى هويّت اسلامى در Ø³Ø·Ø Ø¬Ù‡Ø§Ù† اسلام» است. با همين رويكرد، اگر به آيات قرآنى نگاه كنيم، علاوه بر مبناى قرآنى Ùˆ روايى Ùˆ Ùقهى٠اصل Â«ØµÙ„Ø Ùˆ همزيستى Ùˆ روابط مسالمت آميز در روابط بين الملل» كه پايه استدلال است بØØ« «وÙاى به عقود» مى باشد.
اما آيات قرآنى در اين باره، پرشمار است كه براساس آن ها در وضعيت Øاضر، اصلاً مذاكره با امريكا از گناهان كبيره Ùˆ موبقات به شمار مى آيد:قرآن كريم دوستى يك جانبه را به شدت Ù…Øكوم مى كند. دوستى يك جانبه به اين معنا است كه ماØالت پى روى از آن ها داشته باشيم: «يا ايّها الّذين آمنوا لا تتّخذوا بطانة Ù…ÙÙ† دونكم لا يألونكم خبالاً.» (آل عمران: 118); يعنى اين ها را از خودتان Øساب نكنيد، دشمن را خودى به Øساب نياوريد. اصل سوم قانون اساسى در مورد جلوگيرى از Ù†Ùوذ اجانب بØØ« كرده Ùˆ يكى از زمينه هاى Ù†Ùوذ را همين مذاكره Ùˆ به Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø ØªØميل شرايط نظام سلطه بر يك كشور اسلامى دانسته است. قرآن كريم از منظر واژه شناختى مى Ùرمايد: «لا يألونكم خبالاً»; يعنى آن ها درباره شما از هيچ تبه كارى دريغ نمىورزند، Ùˆ از توطئه عليه شما دست نمى كشند. Ùˆ چون اين ها عليه ما توطئه مى كنند، عليه جهان اسلام دست به تبه كارى مى زنند، مذاكره با تبه كار Ùˆ يا دشمنى كه علناً دشمنى خودش را ابراز مى كند، نشانه ذلّت Ùˆ زبونى است. آيه ديگر مى Ùرمايد: «ودّوا ما عنّتم» (آل عمران: 118); يعنى آن ها دوست دارند كه جهان اسلام در Øالت دشوارى Ùˆ سختى به سر ببرد Ùˆ با مشكلات دست Ùˆ پنجه نرم كند Ùˆ وابسته به آن ها باشد. Ùرمايش بلند اميرالمؤمنين هم در اين زمينه معرو٠است: «اØتج الى Ù…ÙŽÙ† Ø´Ùئْتَ تكÙÙ† اسيرهÙ.»1 آن ها يك جهان اسلام اسير Ùˆ تØت سلطه مى خواهند، Ùˆ ما براى نجات از اين اسارت نبايد پاى ميز مذاكره آن ها بنشينيم. «قد بدت٠البعضاء٠مÙÙ† اÙواههم» (آل عمران: 118); دشمنى Ùˆ كينه توزى از Ú¯Ùتارشان Ùروچكيده است. گويى اين آيه شريÙÙ‡ همين وضعيت Øاضر ما را بيان مى كند كه چگونه جرج بوش همه را به تمسخر گرÙته Ùˆ يك تنه به جنگ با اسلام آمده است Ùˆ علناً نداى جنگ صليبى سر مى دهد. «و ما تÙØ®ÙÙŠ صدوÙرهم اكبر.» (آل عمران: 118) البته آن توطئه هايى كه در دل دارند Ùˆ هنوز رو نكرده اند، بيش تر از آن چيزى است كه مشخص است Ùˆ آينده هم بيش تر نشان مى دهد كه Ú†Ù‡ خوابى براى جهان اسلام ديده اند.
يكى از خواب هايى كه ديده اند اين است كه مى خواهند نقشه جهان اسلام را دگرگون كنند; اسرائيل دومى در منطقه بكارند. «ها اَنتم اولاء تÙØبوّنَهم Ùˆ لايØبّونكم.» (آل عمران: 119) قرآن شديداً تخطئه مى كند Ùˆ مى Ùرمايد آيا در چنين شرايطى سزاوار است كه شما مذاكره Ùˆ دوستى با آن ها را Ù…Ø·Ø±Ø ÙƒÙ†ÙŠØ¯ØŒ در Øالى كه اين ها رسماً از شما اظهار تنÙّر مى كنند؟ اين خلا٠عقل است كه وقتى دشمن از اسلام Ùˆ جهان اسلام اظهار تنÙّر مى كند Ùˆ مثلاً مى گويد: «قرآن كتاب مقدّس تروريست هاست» ما در چنين شرايطى بياييم Ùˆ بگوييم، مذاكره كنيم Ùˆ اظهار دوستى Ùˆ تمايل نماييم. اين كار اصلاً بى معناست. «تؤمنون بالكتاب كلّÙه» (آل عمران: 119) آيا سزاوار است شما كه به همه كتاب Ùˆ قرآن ايمان آورده ايد، دنبال دوستى يك جانبه Ùˆ يك طرÙÙ‡ باشيد؟ «و اذا لقÙوكم قالوÙا آمنّا.» (آل عمران: 119) اين ها وقتى با شما بر سر ميز مذاكره بنشينند، دم از دوستى Ùˆ مناÙع ملت ايران هم مى زنند، ولى اين شعارهاى Ùريب كارانه نبايد ماها را گول بزند. «و اذا خلوا عضّوا عليكم الانامل من الغيظ.» (آل عمران: 119) همين ها وقتى تنها مى شوند از Ùرط خشم Ùˆ كينه انگشت به دندان مى گزند. اين آيه به صراØت، روان شناسى برخورد با دشمن را بيان مى كند كه شما چنين دشمنى داريد Ùˆ با چنين دشمنى چگونه Øاضريد مذاكره كنيد؟ اين يك مبنا.
مبناى دومى كه قرآن كريم براساس آن مذاكره با نظام استكبارى را Øرام Ùˆ از گناهان كبيره مى داند اين است كه مى Ùرمايد: دشمنان شما دوست دارند كه شما از اسلام برگرديد Ùˆ از اسلام دست بكشيد، اين ها با اسلام جنگ دارند. قرآن مى Ùرمايد: «يا ايّها الّذين آمنوا اÙÙ† تطيعوا الذّين ÙƒÙروا يردّوكم على اعقابكم Ùتنقلبوا خاسرين.» (آل عمران: 149) آن ها شما را به عصر جاهليت Ùˆ دوران قبل از اسلام برمى گردانند Ùˆ به كم تر از آن راضى نيستند.
يكى از مبانى Øرمت مذاكره اØساس پشت گرمى Ùˆ اطمينان است Ùˆ اين كه جهان اسلام نسبت به نظام سلطه اØساس پشت گرمى Ùˆ اطمينان كند Ùˆ آن را در عمل بپذيرد Ùˆ جذب نظام سلطه شود; همان «نظام تك قطبى» كه امريكا Ù…Ø·Ø±Ø Ù…Ù‰ كند. در آيه شريÙÙ‡ «ولا تَركَنوا اÙÙ„ÙŽÙ‰ الذّينَ ظَلموا Ùتَمسَّكم النّار٠و ما لكم Ù…ÙÙ† دون٠اللّه٠من اولياءَ» (هود: 113)ØŒ «لا تركنوا» يعنى با اعتماد، دشمن را نپذيريد.
از جمله مسائل روانى كه قرآن كريم Ù…Ø·Ø±Ø Ù…Ù‰ كند كه نبايد به دليل چنين مسائلى پاى ميز مذاكره برويم، اين است بعضى ها اØساس مى كنند كه اگر پاى ميز مذاكره نروند، مناÙع ملى Ùˆ مناÙع جهان اسلام برباد مى رود; چون نظام سلطه يك نظام واقعى است Ùˆ ما نمى توانيم با واقعيات بجنگيم. قرآن كريم اين منطق را به شدت تخطئه مى كند: «لا يغÙرنّك تقلّب٠الّذين ÙƒÙروا ÙÙ‰ البلاد.» (آل عمران: 196) قدرت مستكبران شما را Ùريب ندهد. «متاعٌ قليلٌ ثم مأوئهم جهنم Ùˆ بئسَ المهاد.» (آل عمران: 197) آمد Ùˆ شد٠كÙار در شهرها به Øالت استكبار Ùˆ گردن گشى يك ايّام گذرايى دارد، تمام مى شود.
Øضرت امام(قدس سره) در اوج قدرت امريكا Ùˆ استكبار، Ùرمودند: «قدرت Øقيقى، قدرت خداوند است Ùˆ همه قدرت ها قدرت هاى پوشالى است. امريكا هيچ غلطى نمى تواند بكند.» اين منطق، منطق قرآنى است. اما اگر با منطق ضع٠و زبونى با دشمن رو به رو شويم Ùˆ Ùكر كنيم كه دشمن هركارى بخواهد مى تواند انجام دهد، از موضع ضع٠وارد مذاكره مى شويم. آن موقع عزّت Ùˆ سربلندى جهان اسلام Ùˆ كشور بر باد مى رود. بنابراين، منطق قرآن اين است كه مى Ùرمايد: «Ùلا تَهÙنوا Ùˆ تَدعوا الى السلمّ Ùˆ انتم الاعَلون.» (Ù…Øمد: 35) سست نشويد Ùˆ با سستى دعوت به ØµÙ„Ø Ùˆ مذاكره نكنيد. شما بلندمرتبه هستيد Ùˆ عزّت داريد.
يكى از مبانى ديگر براى Ù†ÙÙ‰ مذاكره با امريكا در شرايط Ùعلى بØØ« پذيرش ولايت بيگانگان است كه يكى از گناهان كبيره به شمار مى آيد. به صراØت در سوره «ممتØنه» آمده است: «يا ايّÙها الذّين آمنوا لاتَتخذوا عدّوي Ùˆ عدوّكم اولياءَ تÙلقون اÙليهم بالمودّة٠و قد ÙƒÙروا بما جاءكم Ù…ÙÙ† الØقّ٠يخرجون الرّسول Ùˆ ايّاكم ان تؤمنوا بÙاللّه٠ربّÙكم.» (ممتØنه:1) آيه Ú†Ù‡ قدر معنا دارد! اولاً، مى Ùرمايد: «لاتتخذوا.» از اتخاذ برمى آيد كه گويى پيشنهاد مذاكره از سوى مؤمنان Ùˆ جبهه داخلى است، دشمن متقاضى مذاكره نيست Ùˆ بى پرده مى خواهد در مقابل اسلام Ùˆ اسلاميان بايستد Ùˆ آنچه «اتخاذ ولى» عنوان مى شود اين است كه پيشنهاد از سوى خودى ها باشد. ثانياً، «عدوى» اشاره دارد به اين كه با دشمن خدا نمى شود مذاكره كرد. مذاكره اى كه منجر به پذيرش خواسته هاى دشمن خدا شود، جايز نيست. ثالثاً، به سياق «عدوكم»، اين تنها دشمن خدا نيست، دشمنى خدا در دشمنى شما متبلور است; دشمن مناÙع، عزّت، آبرو، سربلندى Ùˆ استقلال شما. دشمن به كم تر از اسارت شما Ùˆ زير سلطه كشاندن شما راضى نمى شود. مى Ùرمايد: «لا تتّخذوا عدوّي Ùˆ عدوّكم اولياء.»; Øالا چگونه «اتخاذ ولى» اتÙاق مى اÙتد؟ يكى از زمينه هاى اتخاذ ولى، خودباختگى است: «تÙلقون اÙليهم بالمودّة.» پيشنهاد دوستى به آن ها بدهيم. مذاكره همان پيشنهاد دوستى است. اگر مذاكره از موضع قدرت نباشد، دشمن امتياز نمى دهد. مذاكره اى كه قرآن به شدت از آن نهى مى كند، مذاكره اى است كه در جهان اسلام Ùˆ مسلمانان Ùˆ كشورهاى اسلامى به دشمن امتياز بدهند، ولو امتياز روانى. قرآن مى Ùرمايد: «تÙلقون اÙليهم بالمودّة٠و قد ÙƒÙروا بما جاءكم Ù…ÙÙ† الØقّÙ.» در Øالى كه اين ها منكر مبانى Ùˆ ارزش هاى شما هستند Ùˆ به كم تر از نابودى دين Ùˆ شكست Øكومت دينى راضى نمى شوند Ùˆ مى خواهند شما را از بين ببرند، چگونه به آنان اظهار مودّت Ùˆ دوستى مى كنيد Ùˆ يا زمينه هاى مذاكره را برايشان Ùراهم مى كنيد؟! «يÙخرجونَ الرّسول Ùˆ ايّاكÙÙ… ان تؤمنوا باللّه٠ربّÙكم.» قرآن صريØاً مى Ùرمايد: «دشمن من Ùˆ دشمن خود را ياران خويشتن قرار ندهيد.»
يكى از مبانى كه دشمنان دارند Ùˆ قرآن به شدت آن را Ù†ÙÙ‰ مى كند Ùˆ مى Ùرمايد اين مبانى نبايد باعث مذاكره Ùˆ روابط با دشمن شود اين است كه، اين ها اصلاً دوست دارند در نهايت، شما كاÙر شويد Ùˆ در نظام سلطه Ùˆ نظام استكبار ذوب گرديد; هويت Øقيقى خود را از دست بدهيد Ùˆ يك هويت سكولار (غيردينى) پيدا كنيد: «ودّوا لو تكÙرونَ كما ÙƒÙروا Ùˆ تكونون سواءً.» (نساء: 89) مى خواهند شما مثل آن ها بشويد; هويّت مستقلى نداشته باشيد. چون چنين است، «Ùلا تتَخذّوا Ù…Ùنهم اولياءَ.» (نساء: 89) علت Ùˆ مبناى عدم اتخاذ ولى اين است كه اين ها Ùقط به ÙƒÙر شما راضى مى شوند; به كم تر از ÙƒÙر شما قانع نمى گردند Ùˆ خواهان شكست Øكومت دينى هستند.
آيه اى ديگر كه باز در همين زمينه است مى Ùرمايد: «يا ايّها الّذين آمَنوا لا تَتّخذوا اليهودَ Ùˆ النصارى اولياءَ بعضÙهم اولياء٠بعض.» (نسا:Ø¡ 144) سپس قرآن تهديد مى كند Ùˆ مى Ùرمايد: «و Ù…ÙŽÙ† يَتَولّهم Ù…Ùنكم Ùانّه Ù…Ùنهم.» اگر كسى آن ها را بپذيرد، در واقع خودش از آن هاست، جزو نظام سلطه است. در جايى مى Ùرمايد: «يا ايّÙها الّذين آمنوا لا تتّخذوا الّذينَ اتّخذوا دينَكم Ù‡ÙزÙواً Ùˆ لعباً Ù…ÙÙ† الّذين اوتوا الكتابَ Ù…ÙÙ† قبلكم Ùˆ الكÙّار اولياءَ.» (مائده:57) اين هايى كه دين شما را مسخره مى كنند، ارزش هاى شما را مسخره مى كنند، استقلال شما را قبول ندارند، هويّت مستقل شما را قبول ندارند، چگونه شما به عنوان «ولى» انتخابشان مى كنيد Ùˆ آن ها را مى پذيريد Ùˆ زمينه پذيرش آن ها را از طريق مذاكره Ùراهم مى كنيد؟
به هر روى، اين ها مبانى منع مذاكره در شرايط Ùعلى هستند Ùˆ اين مبانى البته مناÙاتى با اصل ØµÙ„Ø Ùˆ همزيستى مسالمت آميز ندارد. اصل بر ØµÙ„Ø Ùˆ همزيستى مسالمت آميز است، اما وقتى دشمن Ø³Ù„Ø§Ø Ø±Ø§ از رو بسته Ùˆ قصد نابودى اسلام Ùˆ جهان اسلام Ùˆ هويّت مسلمانان را دارد، در چنين شرايطى بر ما مسلمانان واجب عينى است كه جهاد دÙاعى كنيم. براى نمونه، در يك اقدام به عنوان جهاد دÙاعى، جهان اسلام، در يك Øركت خودجوش مردمى، «پپسى كولا» را تØريم كردند Ùˆ Ùقها Ùˆ عالمانشان Ú¯Ùتند استÙاده نكنيد. به اين وسيله، به مناÙع اقتصادى امريكا ضربه وارد مى كنند. اين نوع Øركت ها را ما بايد در كشورمان ترويج كنيم. يا مثلاً عده اى پول هاى خودشان را از بانك هاى امريكايى بيرون كشيده اند. ما بايد دنبال راهكارهايى باشيم كه چگونه از مناÙع جهان اسلام در مقابل نظام سلطه دÙاع كنيم، نه اين كه زمينه هاى روانى پذيرش دشمن را Ùراهم آوريم. قرآن در يكى از آيات مى Ùرمايد: «لا يَتخذ٠المؤمنونَ الكاÙرينَ اولياءَ Ù…ÙÙ† دون٠المؤمنين.» (آل عمران:28) نبايد به جهان اسلام Ùˆ مناÙع اسلام پشت كنيم Ùˆ با دشمن خود به خاطر مناÙع زودگذر دوستى بورزيم. يعنى: اگر امر داير شود بين مناÙع شخصى يا ملّى يا Øزبى Ùˆ وجود اسلام Ùˆ جهان اسلام، دÙاع از كيان اسلام Ùˆ مناÙع اسلام مقدّم بر همه مناÙع است. در غير اين صورت: «و Ù…ÙŽÙ† ÙŠÙŽÙعل ذلكَ Ùلَيس Ù…ÙÙ† اللّه٠ÙÙŠ شىء الاّ اَن تتقّوا منهم تÙقاة.» (آل عمران: 28)
البته تذكر اين نكته لازم است يكى از زمينه هاى دÙع شر دشمن Ùˆ كاÙران در Øد ضرورت، مذاكره است، اما به گونه اى كه منجر به دÙع شر دشمن Ùˆ تØصيل مناÙع بهتر شود. در اين صورت، مذاكره جايز است. به همين دليل، به صورتى Øكيمانه، رهبرمعظّم انقلاب اسلامى براساس همين مبانى قرآنى، اصول سياست خارجى نظام جمهورى اسلامى را براساس سه اصل Ù…Ø·Ø±Ø ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯: «اصل عزت»، «اصل Øكمت» Ùˆ «اصل مصلØت».اين ها مبانى اى است كه براساس آن ها مى توان مذاكره كرد، وگرنه چنانچه مذاكره زمينه سلطه دشمن شود، از گناهان كبيره است. به هر Øال، در سياست خارجى بايد Ùعال عمل كرد نه منÙعل Ùˆ ابتكار عمل را در صØنه جهانى همسو با مناÙع مسلمين به دست گرÙت.
Øجة الاسلام غرويان: نكته اى كه به نظر مى رسد جالب است با استÙاده از آيات قرآن آن را Ù…Ø·Ø±Ø ÙƒÙ†ÙŠÙ… اين است كه برخى ممكن است بگويند ما همه اين مبانى قرآنى را قبول داريم، اما به صورت بØØ« مصداقى اين سؤال را Ù…Ø·Ø±Ø ÙƒÙ†Ù†Ø¯ كه آيا مذاكره با امريكا يا اروپا يا با صهيونيست ها به Ù†Ùع Ùˆ به مصلØت جامعه اسلامى نيست؟ جواب اين سؤال را چگونه بايد داد؟ به نظر مى رسد كه در اين جا اشاره به آيه اى جالب توجه است. در همين زمينه، سوره «عنكبوت»، آيه 41 مى Ùرمايد: «مَثل٠الّذينَ اتّخذوا Ù…ÙÙ† دون٠اللّه٠اولياءَ كَمَثل٠العنكبوتÙ...» از اين آيه استÙاده مى شود كه قرآن مى خواهد به عنوان كبراى كلى Ùˆ اصل كلى بÙرمايد: شما يقين بدانيد هركسى غير از خدا را براى خودش به عنوان ولى Ùˆ سرپرست انتخاب كند، اين مثل عنكبوت است كه خانه خودش را با تارهاى سست Ùˆ لرزانى مى سازد Ùˆ مى خواهد خودش را در پناه اين تارهاى سست Ùˆ لرزان ØÙظ كند. به نظر من، اين يكى از مبانى است كه اگر ما واقعاً به قرآن Ùˆ به عالم غيب Ùˆ Øكمت الهى اعتقاد داريم، خداوند مى Ùرمايد: هركسى غير خدا را به عنوان ولى بر جامعه خودش بپذيرد، Ù…ÙŽØ«ÙŽÙ„ آن Ù…ÙŽØ«ÙŽÙ„ عنكبوت است. در عالم سياست جهانى هم مى بينيد كه Øضرت امام(قدس سره) Ùرمودند: امريكا شيطان بزرگ است Ùˆ ما با او مذاكره نمى كنيم. مذاكره ما با او مذاكره گرگ Ùˆ ميش است. اين مصداق همين آيه است كه قرآن مى Ùرمايد. شما كشورهايى را مى بينيد كه با امريكا وارد مذاكره مى شوند; امريكا از آن ها Øمايت مى كند، ولى وقتى مى بيند آن Øكومت به Ù†Ùعش نيست، خودش در سرنگونى همان Øكومت دست به كار مى شود; مثل طالبان در اÙغانستان كه امريكا مدتى از آن ها Øمايت كرد، بعد خودش همان ها را سرنگون كرد. يا در جنگ با ايران، امريكا كاملاً از Øكومت عراق Øمايت كرد تا انقلاب اسلامى را تØت Ùشار قرار دهد. ولى Øالا امريكا مى خواهد Øكومت عراق را سرنگون كند. بنابراين، آيه كاملاً تÙسير خودش را پيدا مى كند. كسانى كه تصور مى كنند امريكا Øامى آن هاست، اين ها مثل عنكبوتى هستند كه Ùكر مى كند خودش را مى تواند در تارهاى عنكبوتى اش ØÙظ كند، اما چنين نيست. پس با اين اصل هم مى توانيم پاسخ كسانى را بدهيم كه مى خواهند بگويند منÙعت Ùˆ مصلØت ما در مذاكره با امريكاست.
قرآن به صراØت مى گويد: دشمنان خدا مى خواهند شما هم دست از دينتان برداريد مانند آنان كاÙر شويد، اگر امريكا مصداق غير خداوند است، شما اگر از راه مذاكره با امريكا، بستن قرارداد، ايجاد سÙارت خانه، ايجاد روابط ديپلماسى Ùˆ... نمى توانيد منÙعت Ùˆ مصلØت كشور را تأمين كنيد، آن ها Øتى مى خواهند اسلام ما را هم تبديل به ÙƒÙر كنند Ùˆ مى خواهند ما كاÙر باشيم، مى خواهند ما دست از دينمان برداريم.
نكته ديگرى را كه لازم مى دانم اضاÙÙ‡ كنم اين است: من اين سؤال را از كسانى مى پرسم كه در بØØ« مذاكره با امريكا وارد مى شوند: آيا به نظر شما، علت Ù…Øدثه انقلاب ما Ùˆ علت مقاومت Øضرت امام(قدس سره) در برابر امريكا Ú†Ù‡ بود؟ اصلاً ماهيّت انقلاب ما ضد امريكايى بود، Øالا چگونه مى شود انقلاب مذاكره با امريكا را Ù…Ø·Ø±Ø ÙƒÙ†Ø¯ØŸ اصلاً مذاكره با امريكا با ماهيت اين انقلاب مناÙات دارد. Øضرت امام(قدس سره)صريØاً در سخنرانى هاى خودشان، دشمن اصلى را امريكا مى دانستند Ùˆ مى Ú¯Ùتند: Øكومت شاه يك Øكومتى است مزدور امريكا; يعنى در واقع، وكيل امريكاست در اين جا. وقتى مردم شاه Ùˆ رژيم شاهنشاهى را سرنگون كردند، در Øقيقت، سلطه امريكا را Ù†ÙÙ‰ كردند. Øالا Ú†Ù‡ طور مى شود رجال سياسى همين نظام انقلابى ما بيايند Ùˆ مذاكره را Ù…Ø·Ø±Ø ÙƒÙ†Ù†Ø¯. اين مذاكره با علت Ù…Øدثه انقلاب ما مناÙات دارد، با ماهيت Ùˆ با جنس Ùˆ Ùصل انقلاب ما در تناÙÙ‰ است، با ذاتيات اين انقلاب تغاير دارد; زيرا مذاكره در جهان Øاضر، با شرايطى كه هست، معنايش انÙعال است، Ùˆ انÙعال ما با ذاتيات انقلاب ما مناÙات دارد.
Øجة الاسلام كعبى: نكته اى را هم بنده اضاÙÙ‡ كنم: در دنباله بØØ« جناب آقاى غرويان، غير از طالبان در اÙغانستان Ùˆ Øكومت عراق، به عنوان مثال سوم، مى توان آرژانتين را نام برد. شايد بعضى Ùكر كنند كه در پرتو رابطه با امريكا، مناÙع اقتصادى ما تأمين مى شود، اما خوب است ببينيد كه همين آرژانتين چگونه دارد ورشكست مى شود Ùˆ صندوق بين المللى پول Ú†Ù‡ خيانت هايى را در ØÙ‚ آن ها كرده است. امروز آن ها به Ú†Ù‡ اوضاع Ùˆ Ùلاكتى اÙتاده اند. غير از اين، نمونه هاى زيادى هست. اما به عكس، كشورهايى كه در مقابل امريكا ايستادند، نه تنها ضرر نكردند، بلكه وضعيتشان بهتر هم شد. نمونه اش كشور انقلابى جمهورى اسلامى ايران است كه 23 سال در مقابل امريكا ايستاده Ùˆ عزّت، استقلال، عظمت Ùˆ خودكÙايى Ùˆ خوداتكايى را براى خود به ارمغان آورد. ما توانستيم در صنايع نظامى Ùˆ در عرصه هاى ديگر تا Øدى پيشرÙت كنيم كه امريكا تصور آن را هم نمى توانست بكند.
--------------------------------------------------------------------------------
پی‌نوشت‌ها
1Ù…Øمدباقر مجلسى، بØارالانوار، ج 74ØŒ ص 411