ما Ùˆ آمريكا: درآمدي ÙلسÙÙŠ بر شناخت غرب
اين كه "غرب" - كه آمريكا به آن تعلق دارد - Ùˆ "شرق" - كه ايران به آن تعلق دارد - چيستند Ùˆ هر يك در چشم ديگري؛ چگونهâ€Ø§Ù†Ø¯ØŒ مسألهâ€Ø§ÙŠ است بسيار مهم كه پرداختن به آن را از ضروريات ميâ€Ø³Ø§Ø²Ø¯. بنابراين آشنايي با غربâ€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠ Ùˆ شرقâ€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠ به مثابه دو علم، براي تØليل جامع روابط ايران Ùˆ آمريكا كاملا بايسته ميâ€Ù†Ù…ايند. به همين علت در نوشتار Øاضر، به بØØ« درباره "غرب" پرداختهâ€Ø§ÙŠÙ… Ùˆ كوشيدهâ€Ø§ÙŠÙ… از ديدگاه يك Ùرد مسلمان Ùˆ آشنا با غرب، از ماهيت اين پديده آگاهي يابيم. Øسن ØÙ†ÙÙŠ براي بسياري از Ù…Øققان Ùˆ اسلامâ€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† نامي آشناست، يك مسلمان مصري كه در بهبود روابط علمي دو كشور اسلامي ايران Ùˆ مصر تلاشهايي كرده است. اگرچه نظرات اين Ù…Øقق مصري تماما نميâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø¯ مورد تأييد ما باشد، اما چنين به نظر ميâ€Ø±Ø³Ø¯ كه در Ø·Ø±Ø Ù…ÙˆØ¶ÙˆØ¹ Ùˆ ترسيم چشمâ€Ø§Ù†Ø¯Ø§Ø²ÙŠ مناسب از مسأله به ميزان زيادي موÙÙ‚ بوده است. به همين علت درج ماØصل نظرات او در اين مجموعه مناسب تشخيص داده شده Ùˆ اميد ميâ€Ø±ÙˆØ¯ مورد توجه پژوهشگران قرار گيرد Ùˆ زمينهâ€Ø³Ø§Ø² پژوهشهاي Ù…Ùصّل Ùˆ مستند ديگري بشود. ال٠- اعتلاي تمدن اسلامي Ùˆ جايگاه غرب دانش غربâ€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠ علم جديدي نيست. تمدن اسلامي، از بدو تأسيس، علم غربâ€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠ را آزموده است؛ چرا كه علم غربâ€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠ به معناي ارتباط "من" با "ديگري" ميâ€Ø¨Ø§Ø´Ø¯. "من" همان Ùرهنگ اسلامي Ùˆ "ديگري" Ùرهنگهاي پيرامون ميâ€Ø¨Ø§Ø´Ø¯. از بدو Øيات اسلام عصر ترجمه آغاز شد Ùˆ مترجمان نسبت به ترجمه ÙلسÙÙ‡ يونان بهâ€Ø·ÙˆØ± خاص Ùˆ روم Ùˆ هند Ùˆ ايران اقدام كردند. با وجودي كه خود پيروز Ùˆ ÙØ§ØªØ Ø¨ÙˆØ¯Ù†Ø¯ØŒ ولي Ùرهنگهاي ديگر را بزرگ ميâ€Ø¯Ø§Ø´ØªÙ†Ø¯. برخلا٠استعمار اروپايي كه هنگام ورود به سرزمينهاي ديگر، Ùرهنگ Ùˆ زبان آن سرزمين را نابود ميâ€Ø³Ø§Ø®Øª. همچنان كه در الجزاير، Ùرانسه اين كار را انجام داد؛ بر زبان عربي Ùˆ دين اسلام هجوم آورد Ùˆ مدارس قرآني را به تعطيلي كشاند؛ چرا كه تسلط بر Ùرهنگ، همواره ابزاري براي استعمار شرق بوده است، همانâ€Ú¯ÙˆÙ†Ù‡ كه استعمار اروپايي در Ø¢Ùريقا نيز چنين عمل كرد. با يك Ø¢Ùريقايي نميâ€ØªÙˆØ§Ù† صØبت كرد مگر اين كه Ùرانسوي يا انگليسيâ€Ø²Ø¨Ø§Ù† باشي چرا كه زبان Ùرانسوي Ùˆ انگليسي به زبان اصلي Ø¢Ùريقا تبديل شده است. در هر Øال از زمان ظهور اسلام، ارتباط بين "من" Ùˆ "ديگري" ÙˆØ§Ø¶Ø Ùˆ روشن بوده است. مسلمانان ]كتابهاي[ يونان را ترجمه كردند Ùˆ Ùرهنگ يوناني را بزرگ داشتند Ùˆ ارسطو را "معلم اول" Ùˆ سقراط را "داناترين بشر" Ùˆ جالينوس را "برترين پيشينيان Ùˆ آيندگان" ناميدند. اين بدان معناست كه هيچ تمدني وجود ندارد كه به اندازه اسلام نسبت به بزرگداشت Ùˆ اØترام تمدنهاي ديگر اقدام كرده باشد، با وجود اين كه مسلمانان مسلط Ùˆ پيروز Ùˆ Ùرهنگهاي ديگر مغلوب Ùˆ مضمØÙ„ شده بودند. بيروني اقدام به نگارش كتاب مهمي در هند با نام "تØقيق ماللهند" در زمينه مقولات Ùˆ مباØØ« مورد پذيرش عقل يا غير از آن كرد. اين طليعهâ€Ù‡Ø§ÙŠ آغازين غربâ€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠ ميâ€Ø¨Ø§Ø´Ø¯ØŒ كه ابوريØان مسلمان، Ùرهنگ هند را بررسي ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ تا بداند كه "ديگري" به Ú†Ù‡ معنايي ميâ€Ø¨Ø§Ø´Ø¯ Ùˆ همانند ابنâ€Ù…سكويه كه Ùرهنگ ايراني را بررسي كرده Ùˆ كتاب "جاويدان خرد" را ترجمه كرده تا از آن براي Ùهم Ùˆ شناخت Ùرهنگ ايراني Ùˆ نيز Ùهم خودش، يعني Ùرهنگ اسلامي بهره گيرد. پس "غربâ€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠ" در تمدن قديم ما نيز وجود داشته است. ابن مقÙع كتاب كليله Ùˆ دمنه را از زبان پهلوي بعد از اين كه از سانسكريت به اين زبان ترجمه شد، به عربي برگرداند. پس اسلام در دوره آغازينش، با تمام اØترام Ùˆ تجليل اقدام به بررسي Ùˆ شناخت ديگران كرد. در قرون وسطي غربيان شروع به آموختن از ما كردند Ùˆ آثاري در زمينه علوم رياضي، نجوم، هندسه، شيمي، طبيعيات، طب، Øساب، جبر Ùˆ به قلم خوارزمي، ابنâ€Ø³ÙŠÙ†Ø§ Ùˆ ابنâ€Ø±Ø´Ø¯ را به زبانهاي لاتين Ùˆ يا عربي ترجمه كردند. اروپاييان از قرن ( 15عصر Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ø¯ÙŠÙ†ÙŠ) پيشرÙت خود را آغاز كردند Ùˆ در قرن ( 16عصر بيداري) Ùˆ قرن ( 17دوره عقلانيت) Ùˆ قرن (18دوره روشنگري) Ùˆ قرن ( 19دوره علم Ùˆ تكنولوژي) Ùˆ قرن ( 20دوره اصالت وجود) اين پيشرÙت Ùˆ تطور را ادامه دادند تا به بØران كنوني غرب رسيدند. ب - آغاز زوال تمدن اسلامي Ùˆ جريان غربزدگي ما در قرون معاصر كه ما جزئي از دستگاه خلاÙت عثماني بوديم، دچار عقبâ€Ù…اندگي شديم Ùˆ نتوانستيم به مرØله ابداع Ùˆ توليد Ùرآوردهâ€Ù‡Ø§ÙŠ علمي برسيم Ùˆ به شرØØŒ خلاصه كردن، Øاشيه زدن Ùˆ نگارش دانشنامهâ€Ù‡Ø§ÙŠ بزرگ دست زديم Ùˆ با تكيه بر خاطرات گذشته به دانشâ€Ø¢Ù…وزي همان چيزهايي پرداختيم كه پيش از آن با تكيه بر "عقل" Ùراميâ€Ú¯Ø±Ùتيم. در اين هنگام در مقابل اروپاييان عقده خودكمâ€Ø¨ÙŠÙ†ÙŠ به ما دست داد Ùˆ اروپا با توجه به سلطهâ€Ø§Ø´ بر علوم روز، به پيشرÙت نائل شد Ùˆ روØيه خودبزرگâ€Ø¨ÙŠÙ†ÙŠ بدو دست داد. علم Ùˆ عقل، جامعه مدني Ùˆ پيشرÙت Ùˆ Øقوق بشر Ùˆ عدالت اجتماعي همه نزد او بودند Ùˆ ما بدبختي Ùˆ Ùقر Ùˆ عقبâ€Ù…اندگي را ميâ€Ø¢Ø²Ù…وديم. پس طبيعتا استعمار به منظور استعمار جهان اسلام در Ø¢Ùريقا Ùˆ آسيا پيش آمد، همانâ€Ø·ÙˆØ± كه به نام "اكتشاÙات جغراÙيايي"ØŒ "آمريكا" را به استعمار كشيدند. "غرناطه" در سال 1492سقوط كرد Ùˆ كش٠دنياي جديد به دست "كريستÙâ€ÙƒÙ„مب" در 1492پايان پذيرÙت. ما از تاريخ منزوي گشته Ùˆ عقب رانده ميâ€Ø´Ø¯ÙŠÙ… در Øالي كه اروپا در Øال پيشرÙت بود. در هر Øال، در طول مدت 200سال كه استعمار به سراغ ما آمد Ùˆ تأثيرگذاري خود را آغاز كرد، تمدن اروپايي به Ø¢Ùرينش اسطورهâ€Ø§ÙŠ درباره خود مشغول بود. بدينâ€ØµÙˆØ±Øª كه خود را صاØب "Ùرهنگ انساني، علمي، متمدن Ùˆ مدرن" ميâ€Ø¯Ø§Ù†Ø³Øª كه هيچ انساني نميâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø³Øª به آن دست يابد؛ مگر اين كه الگوي اروپايي را برگيرد. اين كه تمدن اروپايي، تمدن جهاني بوده Ùˆ همه ملتها بايد آن را الگو قرار دهند؛ ريشه در همين اسطورهâ€Ø³Ø§Ø²ÙŠâ€Ù‡Ø§ دارد. الجزائريها از Ùرانسويان، مصريان، عراقيها، اردنيها Ùˆ اÙغانها از انگليسيها، Ùˆ در Øال Øاضر همگي به استثناي برخي، از آمريكاييان تقليد ميâ€ÙƒÙ†ÙŠÙ…. امروزه آثار هجوم اروپاييâ€Ù‡Ø§ بر ما در دههâ€Ù‡Ø§ÙŠ 50Ùˆ 60كاسته شده Ùˆ دولتهاي جديدي به وجود آمدهâ€Ø§Ù†Ø¯ كه Øكايت از شروع دوره ديگري دارد. ولي اين رهايي از سلطه نيروهاي بيگانه بود نه رهايي اقتصادي، Ùرهنگي Ùˆ تمدني. همه ما همچنان به غرب تكيه داشتيم، غرب در ما اثرگذار بود Ùˆ طبقهâ€Ø§ÙŠ غربزده را كه در Ùرهنگ، زبان، روشهاي زندگي Ùˆ سلوكش مقلد غرب بودند، پديد آورد. در مصر شركتهاي بزرگي با عناوين "Ù…Øمد موتورز"ØŒ "علي مكدونالد" Ùˆ "ابراهيم شورولت" وجود دارد، انگاري كه عقده خودكمâ€Ø¨ÙŠÙ†ÙŠ "ما" نيازمند "شورولت" Ùˆ "مكدونالد" است كه اØساس كند به غرب پيوسته است. غربزدگي در زندگي ما ريشه دواند Ùˆ ما از غرب از جمله از اسطوره Ùرهنگ غربي متأثر شديم. به زبان انگليسي يا Ùرانسوي سخن ميâ€Ú¯ÙˆÙŠÙŠÙ… Ùˆ كسي كه به زبانهاي بيگانه سخن نگويد، عقبâ€Ù…انده، اصولâ€Ú¯Ø±Ø§ØŒ مرتجع، Ù…ØاÙظهâ€ÙƒØ§Ø± Ùˆ سنتي به شمار ميâ€Ø±ÙˆØ¯. خلاصه آنكه، علم "غربâ€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠ"ØŒ تلاش براي خروج از استعمار Ùرهنگي - غربي است Ùˆ نگهدارنده نيروي "من" در مقابل Ùرآيند سلطهâ€Ø¬ÙˆÙŠ غرب بر كل جهان است. اساسا Ùرهنگي جهاني وجود ندارد. هر Ùرهنگي Ùرزند دوره Ùˆ زمان Ùˆ مكان Ùˆ Ù…Øيط خويش است. Ùرهنگي وجود ندارد كه بتواند ادعاي نمايندگي همه ملتها را داشته باشد. در اين جاست كه علم غربâ€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠ براي كليه ممالكي كه خواستار پيشرÙت Ùˆ ترقي در عصر Øاضر هستند، اهميت ميâ€ÙŠØ§Ø¨Ø¯. ج - Øضور همه â€Ø¬Ø§Ù†Ø¨Ù‡ غرب اهدا٠اين علم، نخست غلبه بر غربâ€Ø²Ø¯Ú¯ÙŠ در پيروي از غرب در طول قرن گذشته است. همه رويكردهاي اصلاØÙŠ در جهان اسلام - Ú†Ù‡ مكتب سيدجمالâ€Ø§Ù„دين اسدآبادي Ùˆ Ù…Øمد عبده Ùˆ رشيدرضا كه همان (مكتب اصلاØâ€Ú¯Ø±Ø§) ميâ€Ø¨Ø§Ø´Ø¯ØŒ يا مكتب "الطهطاوي" در مصر Ùˆ "خيرالدين تونسي" در تونس كه دولت ملي غرب را چونان الگو ميâ€Ù¾Ø°ÙŠØ±Ø¯ØŒ يا جريان علمي سكولاري كه "اØمدخان" در هند Ùˆ "شبلي شميل" در مصر Ùˆ "نصار هشام" نمايندگان آن بودند - همه اينها با وجود تÙاوت در مبادي؛ Ú†Ù‡ با مبادي ديني در جريان اصلاØâ€Ú¯Ø±ÙŠ آغاز كنيم يا با مباني دولت در جريان ليبرال يا با تكيه بر علم در جريان سكولاريستي، همگي غرب را الگويي براي تجدد درنظر ميâ€Ú¯ÙŠØ±Ù†Ø¯. Øتي سيدجمالâ€Ø§Ù„دين ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯: جهان اسلام Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ù†Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ مگر با Øكومتي متكي بر قانون اساسي Ùˆ مبتني بر تكثر، Øزب Ùˆ مجلس Ùˆ صنعت Ùˆ آموزش Ùˆ پرورش، همانâ€Ú¯ÙˆÙ†Ù‡ كه اروپا [بدان وسيله] بيدار شد. پس اروپا از اين منظر به غلط همچون الگويي براي اصلاØâ€Ú¯Ø±ÙŠ ديني Ù…Ø·Ø±Ø Ø§Ø³Øª. جريان ليبرالي نيز چنين چيزي ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯: جهان اسلام تغيير نميâ€ÙƒÙ†Ø¯ مگر اين كه مدل معاصر اروپايي را بپذيرد؛ دولت ملي با مرزهاي مستقل Ùˆ مشخص، جامعه مدني Ùˆ تكالي٠و قانون، قانونمندي Ùˆ آزاديهاي عمومي. Ùˆ جريان سوم، جريان علمي سكولار نيز همين را ميâ€Ú¯ÙˆÙŠÙ†Ø¯: مسلمانان پيشرÙت نميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯ مگر اين كه الگوي اروپايي را برگزينند. از اين ديدگاه علم، نقطه تمايز ميان كليسا Ùˆ Øكومت است؛ لذا تكيه بر طبيعت Ùˆ ماده Ùˆ كاربرد عقل Ùˆ به عبارتي جدايي از گذشته يعني تاريخ Ùˆ سنت تنها راهâ€ØÙ„ مشكل است. تكلي٠دين در اين منظر نيز روشن است: دين تنها رابطه انسان است با خدا Ùˆ هيچ دخالتي در زندگي اجتماعي ندارد. به اين ترتيب غربزدگي Ùˆ غرب به صورت الگويي درآمد. علم غربâ€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠ در اينجا به پرسش ميâ€Ù¾Ø±Ø¯Ø§Ø²Ø¯. آيا در اين زمينه تنها يك الگو براي تجدّد ميâ€Ø¨Ø§Ø´Ø¯ كه همان الگوي غرب است، يا اين كه هر تمدني الگوي خاص خودش را دارد؟ [بايد Ú¯Ùت] در اين زمينه تعدد الگو وجود دارد؛ مثلا غرب الگوي انÙصال رابطه بين گذشته Ùˆ Øال را ØªØ±Ø¬ÙŠØ Ø¯Ø§Ø¯Ù‡ است؛ جمع كردن ميان ارسطو Ùˆ دوره معاصر امكان ندارد؛ جمع ميان كليسا Ùˆ علم نيز امكانâ€Ù¾Ø°ÙŠØ± نيست؛ اين الگوي غرب است. گريزي از جدايي دين Ùˆ Øكومت Ùˆ تكيه بر علم Ùˆ ماده نيست. الگوي شرقي در ژاپن Ùˆ كره، الگوي آسيايي است كه قائل به الگوي غربي انÙصال ميان گذشته Ùˆ معاصر نيستند وليكن به "همزيستي" قائلند. قديمي در كنار جديد، نه از هم جدا ميâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯ Ùˆ نه با هم يكي ميâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯. ژاپني از روز دوشنبه تا پايان Ù‡Ùته در مقابل دستگاههاي Ù…Øاسباتي سكولار است؛ از اروپاييها بهتر كار ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ ولي در پايان Ù‡Ùته "كيâ€Ù…ونو" را برتن ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ØŒ به معبد رÙته Ùˆ به شعبده Ùˆ رمالي ميâ€Ù¾Ø±Ø¯Ø§Ø²Ø¯Ø› از Ø§Ø±ÙˆØ§Ø Ú¯Ø°Ø´ØªÚ¯Ø§Ù† خبيثه استمداد ميâ€Ø¬ÙˆÙŠØ¯ Ùˆ به ÙƒÙâ€Ø®ÙˆØ§Ù†ÙŠ ميâ€Ù¾Ø±Ø¯Ø§Ø²Ø¯ Ùˆ يك اسطورهâ€Ú¯Ø±Ø§ÙŠ تمامâ€Ø¹ÙŠØ§Ø± ميâ€Ø´ÙˆØ¯ Ùˆ ميâ€Ù¾Ø±Ø³ÙŠ آيا اين معقول است؟ اين ژاپني كه پنج روز به علم Ùˆ سپس دو روز به شعبده ميâ€Ù¾Ø±Ø¯Ø§Ø²Ø¯ØŸ او به تو ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ از اين وضعيت خوشوقت است. در ساØت علمي، علم كارآيي دارد ولي در زندگي شخصي بوداييسم، هندوئيسم و؛ اين الگويي ديگر است. چنين Ùردي از گذشته كلا چشم نميâ€Ù¾ÙˆØ´Ø¯ Ùˆ تماما به Øال تمسك نميâ€Ø¬ÙˆÙŠØ¯ بلكه آنها را در كنار هم ميâ€Ù¾Ø°ÙŠØ±Ø¯. ما نيز نه مانند اروپاييان ارتباطمان را با گذشته قطع ميâ€ÙƒÙ†ÙŠÙ… Ùˆ نه مانند شرقيان به تلÙيق دست ميâ€Ø²Ù†ÙŠÙ…Ø› ولي "قديمي" Ùˆ "گذشته" را نو ميâ€ÙƒÙ†ÙŠÙ…. Ùˆ اين عجيب نيست؛ چنانكه داريم: "خداوند در آغاز هر صد سال كسي را براي نو كردن Ùˆ تجديد دين امت برميâ€Ú¯Ø²ÙŠÙ†Ø¯." مسيØيت از دل يهوديت بيرون ميâ€Ø¢ÙŠØ¯ Ùˆ اسلام نيز از مسيØيت Ùˆ يهوديت Øاصل ميâ€Ø´ÙˆØ¯. نو از دل كهنه خارج ميâ€Ø´ÙˆØ¯Ø› اين الگوي ماست. در نتيجه علم غربâ€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠ درنظر دارد كه تعدّÙد الگوها را اثبات كند Ùˆ اين كه تنها يك الگوي واØد براي پيشرÙت Ùˆ تجدد وجود ندارد. ولي البته غرب به ما Ù…Ø³ÙŠØ Ø±Ø§ سÙيدچهره، موبور Ùˆ چشمâ€Ø¢Ø¨ÙŠ نشان داده است؛ اين همان Ù…Ø³ÙŠØ Ø§ÙŠØªØ§Ù„ÙŠØ§ÙŠÙŠ است. ولي نزد Ø¢Ùريقايي، Ù…Ø³ÙŠØ Ø³ÙŠØ§Ù‡â€Ù¾ÙˆØ³ØªØŒ موÙرÙري Ùˆ داراي لبان كلÙت است؛ يعني همانند يك Ø¢Ùريقايي سياهâ€Ù¾ÙˆØ³Øª چنان كه موسي نيز سياهâ€Ù¾ÙˆØ³Øª است. غرب است كه گاليله Ùˆ كپلر Ùˆ نيوتن Ùˆ انيشتين را پديد آورده Ùˆ برق Ùˆ قوه جاذبه Ùˆ راديو Ùˆ تلويزيون Ùˆ هواپيما Ùˆ توپخانه Ùˆ موشك اختراع كرده Ùˆ بدان ميâ€Ø¨Ø§Ù„د Ùˆ ما در اين جا دانش Ùˆ شناخت را انتقال ميâ€Ø¯Ù‡ÙŠÙ… Ùˆ ترجمه ميâ€ÙƒÙ†ÙŠÙ…. غرب ابداع ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ Ùˆ ما اقتباس ميâ€ÙƒÙ†ÙŠÙ…. غرب Ùكر ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ Ùˆ ما پيروي ميâ€ÙƒÙ†ÙŠÙ…. در اين جا ميâ€Ú¯ÙˆÙŠÙ… آيا تغيير اين رابطه امكان دارد؛ آيا دانشâ€Ø¢Ù…وز تا ابد شاگرد باقي ميâ€Ù…اند؟ غرب به گونهâ€Ø§ÙŠ خود را نشان داده است كه نميâ€Ù…يرد Ùˆ مرا همچون كودكي شيرخواره كه هرگز به مرØله پس از شيرخوارگي نميâ€Ø±Ø³Ø¯. علم غربâ€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠ در اين جا پرسشي آسان Ùˆ البته مهم Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÙŠâ€ÙƒÙ†Ø¯: آيا امكان دارد غرب را به جاي اين كه منبع علم باشد، به موضوعي براي علم تبديل كرد؟ به جاي اين كه غرب را منبع دانش بپذيريم آيا امكان دارد به موضوعي براي علم تبديل بشود؟ غرب در طول قرون معاصر از زمان "دكارت" ادعا ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ كه من Ùكر ميâ€ÙƒÙ†Ù… پس هستم؛ Ùˆ بدينâ€ÙˆØ³ÙŠÙ„Ù‡ در خود، موضوعيت Ùˆ Ùعليت را پرورش داده است؛ او همان ذاتي است كه ميâ€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø¯ Ùˆ ميâ€Ùهمد Ùˆ قوانين تاريخ را درك ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ Ùˆ قوانين طبيعت Ùˆ جامعه را ميâ€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø¯. غرب همان "شناخت" است Ùˆ اين كه نقش غرب در شناخت است Ùˆ Ø·Ø±Ø Ù…Ø¯Ø±Ù† غربي تماما در مقوله شناخت است Ùˆ نيز در اهميت تئوري شناخت Ùˆ روشهاي بØØ«. او طبيعت را ميâ€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø¯ Ùˆ غير از خود را موضوع شناخت قرار ميâ€Ø¯Ù‡Ø¯. ملتهاي آسيا، Ø¢Ùريقا Ùˆ آمريكاي لاتين را موضوع شناخت قرار داده است؛ چرا كه او ذات است Ùˆ من همان مورد شناسايي يا موضوع او هستم. "شيâ€Ø¡" هستم Ùˆ "چيز". پس غرب ذاتي است كه تمامي ذاتهاي ديگر را در Ø¢Ùريقا Ùˆ آسيا Ùˆ آمريكاي لاتين "چيزواره" كرده است. ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ عصر اكتشاÙات جغراÙيايي هنگامي است كه اروپا دماغه اميدنيك Ùˆ جزاير هند غربي را كش٠كرد، گويي كه Ø¢Ùريقا، آسيا Ùˆ آمريكاي لاتين قبل از آن كه مرد سÙيدپوست بدانها پابگذارد، وجود نداشتهâ€Ø§Ù†Ø¯Ø› پس شناخت همان وجود شده است. بازهم ميâ€Ú¯ÙˆÙŠÙ… كه قوت غرب در شناخت اوست Ùˆ اين روزها Ú¯Ùته ميâ€Ø´ÙˆØ¯ كه آن Ú†Ù‡ غرب در يك دقيقه از Øيث شناخت ابداع ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ØŒ به اندازه ابداعات بشري در مدت صدسال است. سرعت شناخت Ùˆ معرÙت در غرب به گونهâ€Ø§ÙŠ است كه توان اقتباس Ùˆ ترجمه را از ما ميâ€Ú¯ÙŠØ±Ø¯. در همان زمان كه ما سرگرم ترجمهâ€Ø§ÙŠÙ… Ùˆ گمان ميâ€ÙƒÙ†ÙŠÙ… كه به غرب ميâ€Ù¾ÙŠÙˆÙ†Ø¯ÙŠÙ…ØŒ غرب پيشتر ميâ€Ø±ÙˆØ¯ Ùˆ شكا٠نيز وسيعتر ميâ€Ø´ÙˆØ¯. در نتيجه به آسيبâ€Ù¾Ø°ÙŠØ±ÙŠ تمدني دچار ميâ€Ø´ÙˆÙŠÙ…ØŒ چرا كه من ميâ€Ø¯Ø§Ù†Ù… هرچه ترجمه شود، هرچه آموخته شود، بازهم غرب چندين مرØله از من جلوتر است Ùˆ به يأس دچار ميâ€Ø´ÙˆÙ…. در اين جا ميâ€Ù¾Ø±Ø³Ù… آيا اين همان ذاتي است كه ميâ€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø¯ Ùˆ ديگر ملتها Ùˆ تمدنها را به موضوعي براي شناخت در "شرقâ€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠ" تبديل ميâ€ÙƒÙ†Ø¯. منâ€Ø¨Ø¹Ø¯ از رهايي از استعمار نظامي Ùˆ اقتصادي غرب بايد به رهايي Ùرهنگي بپردازم Ùˆ خود را به صورت ذاتي كه داراي قدرت شناخت است، بشناسانم Ùˆ غرب را به موضوعي براي شناخت تبديل كنم؛ يعني غرب مشاهده شود Ùˆ من مشاهدهâ€Ú¯Ø±. آيا ميâ€ØªÙˆØ§Ù†Ù… من همان مشاهدهâ€Ú¯Ø± Ùˆ غرب همانند مورد باشد؟ الان غرب مشاهدهâ€Ú¯Ø± Ùˆ من مورد مشاهده هستم، آيا نميâ€ØªÙˆØ§Ù†Ù… كه همچون مشاهدهâ€Ú¯Ø± باشم Ùˆ مشاهدهâ€Ú¯Ø± غربي نميâ€Ø´ÙˆØ¯ كه مورد مشاهده باشد؟ "من" تنها موضوعي براي مردمâ€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠ نيستم؛ شرقâ€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠ مانند گارت ميâ€Ø¢ÙŠØ¯ Ùˆ ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯: رنگ Ùˆ شكل Ùˆ شمايل Ùˆ قياÙÙ‡ Ùˆ دهان ايرانيان به اين صورت است Ùˆ كتابي در "مردمâ€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠ ايران" ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ù†Ø¯. بر همين سياق مردمâ€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠ مصر Ùˆ مردمâ€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠ ساير ممالك جهان اسلام را داريم. به عبارتي همه ما به موضوعي براي مردمâ€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠ تبديل شدهâ€Ø§ÙŠÙ… يعني موضوعي براي موزه كه موضوع پژوهش هستيم. آيا من نميâ€ØªÙˆØ§Ù†Ù… كه در برابر اين "چيزوارگي" قيام كنم Ùˆ اين كه نقش خود را برعهده بگيرم Ùˆ دانش را پايهâ€Ú¯Ø°Ø§Ø±ÙŠ كنم؟ ØÙ‚ خود را همچون يك ذات استيÙا كنم Ùˆ غرب را به موضوعي تبديل كنم؟ ديروز غرب ذات بود Ùˆ من موضوع، ولي Ùردا اين مسأله را ديگرگونه بسازيم Ùˆ من ذات Ùˆ غرب همان موضوع شود. اين همان رابطه بين من Ùˆ ديگر است؛ بايد اين رابطه يك طرÙÙ‡ ميان من در مقام موضوع Ùˆ غرب در مقام ذات را رد كنم Ùˆ اين مشكل نيست. اØكامي كه شرقâ€Ø´Ù†Ø§Ø³ بر ملتهاي غيراروپايي تØميل ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ØŒ اØكامي ظالمانه هستند كه در آنها رگهâ€Ù‡Ø§ÙŠ تبعيض نژادي Ùˆ موضعâ€Ú¯ÙŠØ±ÙŠ Ùˆ ناپسند پنداشتن ديگران Ùراوان وجود دارد. در مورد من ميâ€Ú¯ÙˆÙŠÙ†Ø¯: عقلانيت شرقي، استبداد شرقي، روش توليد آسيايي، عقلانيت بودايي. همه اينها مردمâ€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠ ملتهاو قبايل Ø¢Ùريقايي Ùˆ آسيايي است كه پر از اتهام است. اما من هنگامي كه ديگري را به بررسي Ùˆ مطالعه درميâ€Ø¢ÙˆØ±Ù…ØŒ ضدكسي موضع نميâ€Ú¯ÙŠØ±Ù…Ø› چرا كه قايل به اين اصل هستم كه: "ما شما را در قبائل Ùˆ ملتهاي مختل٠خلق كرديم تا با همديگر آشنا شويد Ùˆ براي هر امتي راهها Ùˆ روشهايي را قرار داديم." پس تلاش ميâ€ÙƒÙ†Ù… كه همانâ€Ú¯ÙˆÙ†Ù‡ كه بيروني هند را به مطالعه كشيد Ùˆ Ùارابي Ùˆ پورسينا Ùˆ ابن رشد يونان را Ùˆ مسكويه ايران را Ùˆ همانâ€Ú¯ÙˆÙ†Ù‡ كه ابن خلدون Ùرنگ را در "مقدمه" بررسي كرد، غرب را بررسي كنم. يعني آن كه ميâ€ØªÙˆØ§Ù†Ù… ديگران را بيâ€Ø¢Ù† كه در برابر آنها موضع بگيرم بررسي كنم، چرا كه من نه ناسيوناليست Ùˆ نه Ùاشيست Ùˆ نه نازيست هستم Ùˆ نه ميâ€Ø®ÙˆØ§Ù‡Ù… كه ديگران را استعمار كنم، تنها ميâ€Ø®ÙˆØ§Ù‡Ù… بÙهمم Ùˆ بشناسم Ùˆ اين كه نقش خود را همچون يك ذات آشنا ايÙا كنم تا تمدني جديد يا دورهâ€Ø§ÙŠ جديد براي تمدن اسلام به وجود بياورم، همچنان كه پيشينيان كردند. غرب دو اسطوره را براي ما به ارمغان آورد "موضوعâ€ÙˆØ§Ø±Ú¯ÙŠ" Ùˆ "ماديâ€Ú¯Ø±Ø§ÙŠÙŠ"Ø› غرب ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ كه علم شرق همان موضوع واقع شدن آن است؛ اين پردهâ€Ø§ÙŠ است كه غرب در پس آن بيشترين ميزان موضعâ€Ú¯ÙŠØ±ÙŠ را پنهان ساخته است. آيا تمامي اØكام Ùˆ نظراتي كه در مورد اسلام Ùˆ مسلمانان يا درباره هند يا چين Ú¯Ùته شده اØكام موضوعي هستند؟ آيا غرب هنگامي كه ملتهاي استعمارشده را بررسي ميâ€ÙƒØ±Ø¯ بيâ€Ø·Ø±Ù بود؟ اما من، ميâ€ØªÙˆØ§Ù†Ù… درباره غرب ژرÙâ€Ù†Ú¯Ø±ÙŠ كنم؛ درست است كه او سابقا دشمن من بوده ولي اكنون از او رهايي پيدا كردهâ€Ø§Ù… Ùˆ اسلام از چشمâ€Ù¾ÙˆØ´ÙŠ كردن ØÙ‚ ملتها مرا منع كرده است Ùˆ ميâ€ØªÙˆØ§Ù†Ù… همچنان كه پيشينيان يونان Ùˆ ايران Ùˆ هند Ùˆ چين را ارج نهادهâ€Ø§Ù†Ø¯ØŒ چنان كنم. د - غرب چيست؟ هر تمدني منابعي دارد، پيشرÙتي Ùˆ آغازي Ùˆ اوجي Ùˆ پاياني Ùˆ نيز آيندهâ€Ø§ÙŠ از آن خود دارد Ùˆ در نتيجه ميâ€ØªÙˆØ§Ù†ÙŠÙ… كه غرب را Ùˆ Ùرهنگ غربي را در سير تاريخي خود بررسي كنيم. همچنان كه او صدر اسلام Ùˆ تاريخ عرب قبل از اسلام، عصر پيامبر، خلÙاي راشدين، امويان، عباسيان، صÙويان تا به امروز را به مطالعه درآورده، من هم ميâ€ØªÙˆØ§Ù†Ù… كه تاريخ غرب را بكاوم. منابع غرب كدامند؟ غربيان ميâ€Ú¯ÙˆÙŠÙ†Ø¯ كه دو منبع دارند، Ùرهنگ آنان نشأت از دو كانون دارد: منبع يوناني - رومي Ùˆ منبع يهودي - مسيØÙŠ Ùˆ ساير منابع را پنهان ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯. پس منبع شرقي تمدن اروپايي كجاست؟ آيا غربيان شاگردي مصريان Ùˆ بابليها Ùˆ آشوريان را نميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ØŸ آيا اسكندر به هند Ùˆ ايران نرÙت؟ Øتي تاكنون نيز در آسياي ميانه نام اسكندر را به كار ميâ€Ø¨Ø±Ù†Ø¯ چرا كه او منبع تمدنهاي قديم را ميâ€Ø´Ù†Ø§Ø®Øª. غرب منابع شرقي خويش را پنهان كرد تا بگويد كه غرب پديدهâ€Ø§ÙŠ بيâ€Ø³Ø§Ø¨Ù‚Ù‡ Ùˆ بيâ€Ù†Ø¸ÙŠØ± است Ùˆ اين كه استعداد Ùˆ نبوغ غربي Ùˆ يوناني Ùˆ رومي ذاتي است Ùˆ پايهâ€Ù‡Ø§ÙŠ شرقي، Ø¢Ùريقايي يا آسيايي ندارد Ùˆ اگر در منبع يوناني، رومي ژرÙâ€Ù†Ú¯Ø±ÙŠ كنيم، غرب امروزي بيش از آن كه يوناني باشد، رومي است چرا؟ امپراطوري روم، يعني زور Ùˆ سلطه Ùˆ يونان يعني تعقل، ولي غرب امروزه اسپارت است بيش از آن كه آتن باشد Ùˆ روم است بيش از آن كه يونان باشد. همچنان Ø±ÙˆØ Ø§Ù…Ù¾Ø±Ø§Ø·ÙˆØ±ÙŠâ€Ú¯Ø±ÙŠ Ùˆ جهانâ€Ú¯Ø´Ø§ÙŠÙŠ Ùˆ تسلط نظامي – اقتصادي كه امروزه "جهاني شدن" نام دارد، بر غرب Øاكم است Ùˆ اين كه جهان سرتاسر در دست زورمندان است: غرب Ùˆ آمريكا و… اين روØيه رومي، همان روØيه امپراطوريâ€Ú¯Ø±ÙŠ است Ùˆ دشمني با اسلام نيز از آن جا سرچشمه ميâ€Ú¯ÙŠØ±Ø¯ كه اسلام آمد Ùˆ مستعمرهâ€Ù‡Ø§ÙŠ روم در شمال Ø¢Ùريقا Ùˆ آسيا گسترش ياÙت. روم به گاه زورمنديش جنوب درياي مديترانه را مستعمره خويش ساخته بود Ùˆ با آمدن اسلام، جنوب درياي مديترانه آزاد شد Ùˆ اسلام در جنوب ايتاليا Ùˆ جنوب Ùرانسه Ùˆ جنوب اسپانيا Ùˆ آسياي ميانه رواج ياÙت. پس در مورد منبع رومي – يوناني غرب بايد Ú¯Ùت كه غرب اكنون در اعماق خود روØÙŠ است كه به Ø³Ù„Ø§Ø Ø§Ø±Ø§Ø¯Ù‡ Ùˆ زور Ùˆ سلطه مجهز شده Ùˆ نه به Øكمت Ùˆ تعقل Ùˆ اين در جنگها Ùˆ استعمار Ùˆ خشونت Ùˆ تهديد او روشن ميâ€Ú¯Ø±Ø¯Ø¯. منبع يهودي - مسيØÙŠ: امروزه غرب بيش از آن كه مسيØÙŠ باشد، يهودي است چرا كه خود را ملت برگزيده خدا ميâ€Ø¯Ø§Ù†Ø¯ØŒ مرد سÙيدپوست، نقش مرد سÙيدپوست، اهميت مرد سÙيدپوست، مركزيت مرد سÙيدپوست Ùˆ قضا Ùˆ قدر مرد سÙيدپوست را در مقابل مرد سياهâ€Ù¾ÙˆØ³Øª Ùˆ زردپوست برگزيده است. اين طرز تÙكر Ùˆ روØيه يهودي است. در ترسيم تاريخ جهان، سدهâ€Ù‡Ø§ÙŠ قديم، قرون وسطي Ùˆ قرون معاصر مرا در قرون وسطي جاي ميâ€Ø¯Ù‡Ù†Ø¯. من در قرون وسطي نيستم، اين دوره طلايي من بود. عصر شكوÙايي تمدن اسلامي Ùˆ قرون معاصر اروپايي در رابطه با من معاصر نيستند. اين دوره تركان Ùˆ دولت عثماني است Ùˆ ميâ€Ú¯ÙˆÙŠÙ†Ø¯ كه آنان در انتهاي قرون معاصرند Ùˆ من در ابتداي آن. در هر Øال بازنويسي تاريخ مسأله مهمي است. آگاهي تاريخي، پايه آگاهي متمدانه Ùˆ آگاهي سياسي Ùˆ Ùكري است. در نتيجه غرب بيش از آن كه يوناني باشد رومي Ùˆ بيش از آن كه مسيØÙŠ باشد يهودي است. اينها منابع غربند اما دوران آغازين او كدام است؟ دوران آغازين معاصر غرب همانâ€Ú¯ÙˆÙ†Ù‡ كه Ú¯Ùتم عصر Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ø¯ÙŠÙ†ÙŠ در قرن 15ØŒ عصر بيداري در قرن 16 تا قرن 20 است كه به ما چيستي غرب Ùˆ از آنجمله آمريكا را ميâ€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù†Ù†Ø¯. Ùˆ - زوال غرب دوره پاياني غرب اكنون است. بسياري از ÙيلسوÙان قرن بيستم ميâ€Ù¾Ù†Ø¯Ø§Ø±Ù†Ø¯ كه غرب در قرون معاصر به پايان خود نزديك شده است؛ مثلا اشپنگلر Ùيلسو٠آلماني كتابي به نام "اÙول غرب" نگاشته Ùˆ غرب را تقريبا پايان پذيرÙته دانسته است. برگسون Ùيلسو٠Ùرانسوي ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ غرب پايان پذيرÙته است چرا كه تصور او بر اين بود كه ماشينâ€Ø¢Ù„ات ميâ€ØªÙˆØ§Ù†Ù†Ø¯ خدا را خلق كنند. شيلر Ùيلسو٠آلماني ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ دوره غرب پايان ياÙته چرا كه غرب ارزشها را دگرگون ساخته است. همه چيز را در همه چيز به هم ريخته Ùˆ طبيعتا در ذهن او نيز طبيعت Ùˆ ماديâ€Ú¯Ø±ÙŠ Ùˆ شكâ€Ú¯Ø±Ø§ÙŠÙŠ Ùˆ نسبيâ€Ú¯Ø±Ø§ÙŠÙŠ درهم آميخته است. راسل ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ بسياري از ÙلاسÙÙ‡ غرب به بØران غرب باور دارند Ùˆ اين كه نابودي عقل Ùˆ نابودي علم در اين ديار شروع شده است. كسي كه تاريخ Ùكر غربي را ميâ€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø¯ ميâ€Ø¯Ø§Ù†Ø¯ كه نوعي تجزيهâ€Ù†Ú¯Ø±ÙŠ Ùˆ نگرش تÙكيكي وجود دارد. متلاشي ساختن هر چيز، نابود كردن همهâ€Ú†ÙŠØ²ØŒ دوره پست مدرن، از بين بردن نظم Ùˆ عصيان بر قانون Ùˆ عقل Ùˆ ساختار Ùˆ هرگونه تناسب Ùˆ نظمي در جهان Ùˆ اقدام به بيâ€Ù†Ø¸Ù…ÙŠ Ùˆ آنارشيسم در همه چيز، آنارشيسم در طبيعت، آنارشيسم در اجتماع؛ اجتماع مظاهري هستند كه Øكايت از زوال غرب دارند. Ù‡- سرآغازي نوين اكنون غربيان به وضعيتي رسيدهâ€Ø§Ù†Ø¯ كه خود اعترا٠ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯ كه در انتهاي باند Ùرودگاه هستند. غرب به پايان ميâ€Ø±Ø³Ø¯ Ùˆ ما آغاز ميâ€ÙƒÙ†ÙŠÙ… همان چيزي كه به قرن بيستم تعبير ميâ€Ø´ÙˆØ¯Ø› عصر رهايي از استعمار Ùˆ بيداري ملتهاي آسيا Ùˆ Ø¢Ùريقا Ùˆ انقلاب اسلامي ايران Ùˆ مقاومت Ùلسطينيâ€Ù‡Ø§ Ùˆ استقلال جزائر آسيايي. علم غربâ€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠ ميâ€Ø®ÙˆØ§Ù‡Ø¯ كه تاريخ را بازنويسي كند. بدين معنا كه من نه به قرن بيستم Ùˆ نه به قرن 21متعلق نيستم، من در پايان قرن 14Ùˆ آغاز قرن 15هستم، در Ù‡Ùت قرن پيش از ابن خلدون، يعني زماني كه تمدن اسلامي را پايهâ€Ú¯Ø°Ø§Ø±ÙŠ كردم Ùˆ متنبي Ùˆ بيروني Ùˆ پورسينا Ùˆ خوارزمي نيز در همين دوره بودند. پس از آن به مدت 5قرن عقبâ€Ù…انده شدم Ùˆ اكنون از زماني كه سيدجمال Ùˆ Ù…Øمداقبال Ùˆ جنبشهاي بيداري از نو به پا خاستند، ديگرباره آغازيدن گرÙتهâ€Ø§Ù…. پس من آموزگار خواهم بود به همين علت براي ايران اØترام بالايي قائل هستيم چرا كه او از استقلال ملي خود دÙاع ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ Ùˆ در مقابل سيطره بلامنازع جهان غرب Ùˆ آمريكا ميâ€Ø§ÙŠØ³ØªØ¯ Ùˆ از هويت خود پاسداري ميâ€ÙƒÙ†Ø¯. همه اينها علامتها Ùˆ دلالتهايي هستند مبني بر اين كه مسير تاريخ تغيير خواهد كرد. Ùˆ - برنامه غرب Ø·Ø±Ø Ùˆ برنامه غرب چيست؟ بيشترين ميزان ممكن از توليد براي بالاترين ميزان از مصرÙØŒ براي نيل به عاليâ€ØªØ±ÙŠÙ† سعادتها. آيا اين برنامه اجرا شد؟ توليد غربي در بØران قرار دارد Ùˆ شركتهاي چندمليتي ميâ€ÙƒÙˆØ´Ù†Ø¯ تا بازارها را به تصر٠درآورند Ùˆ براي جهاني شدن اقتصاد تلاش ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯ تا هرچه بيشتر از اين طريق جهان را زير سلطه قرار دهند. آيا زندگي Ùقط مصر٠كردن است؟ سعادت كجاست؟ ØŸ بالاترين ميزان خودكشي در كشورهاي به Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø ØºØ±Ø¨ÙŠØ§Ù† سعادتمند ميâ€Ø¨Ø§Ø´Ø¯ØŒ در كشورهاي اسكانديناوي، در سوئد Ùˆ نروژ Ùˆ دانمارك كه الگو هستند. بالاترين ميانگين جرائم Ùˆ قتل Ùˆ تجاوز در ايالات متØده آمريكا، ثروتمندترين ثروتمندان جهان است، پس در اهدا٠غربي ناكامي وجود دارد. يك جوان در آمريكا اسلØÙ‡ كمري برميâ€Ø¯Ø§Ø±Ø¯ Ùˆ به مدرسه ميâ€Ø±ÙˆØ¯ Ùˆ سيâ€Ø¯Ø§Ù†Ø´â€Ø¢Ù…وز را به قتل ميâ€Ø±Ø³Ø§Ù†Ø¯ تا در رسانهâ€Ù‡Ø§ Ùˆ تلويزيون ظاهر شود Ùˆ همكاران از او به نام قهرماني بزرگ ياد كنند. در ارزشهاي غربي نيز تهيدستي به چشم ميâ€Ø®ÙˆØ±Ø¯. عقل Ùˆ علم Ùˆ پيشرÙت Ùˆ بيداري Ùˆ آزادي Ùˆ آن Ú†Ù‡ در انقلاب Ùرانسه Ùˆ در ÙلسÙÙ‡ روشنگري Ú¯Ùته شد، اكنون در غرب ديگر Ù…Ø·Ø±Ø Ù†ÙŠØ³Øª. غرب پير Ùˆ مسن شده Ùˆ به مرØله قبل از مرگ رسيده است. به كار بردن نيروي قهري در هجوم به عراق Ùˆ تØريم ليبي Ùˆ تØريم سودان Ùˆ ايران نشانه قدرت نيست بلكه نشانه ضع٠]Ùˆ مرگ[ است. زورمند قدرت را به كار نميâ€Ø¨Ø±Ø¯ØŒ از تÙاهم استÙاده ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ اما كسي كه قدرت را به كار ميâ€Ø¨Ø±Ø¯ ميâ€Ø®ÙˆØ§Ù‡Ø¯ يكي از نقاط ضع٠اصلي خود را پنهان كند. در اين جا بايد بگويم كه غرب Ùˆ غربâ€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠ مسألهâ€Ø§ÙŠ براي اين نسل است از آن رو كه بدانند غرب منبعي براي نو شدن Ùˆ علم نيست، مبادا تصور كنيم Ùˆ مبادا گمان بريم كه تسلط مختص غرب Ùˆ تمدن جهاني متعلق به اوست. اينها اساطيري هستند كه غرب با رسانهâ€Ù‡Ø§ÙŠ خبري غربي Ùˆ تسلط بر كانالهاي ماهوارهâ€Ø§ÙŠ ايجاد كرده است. نمونه آن در ايالات متØده آمريكا قابل ديدن است كه در آن خائني را قهرمان Ùˆ قهرماني را خائن جلوه ميâ€Ø¯Ù‡Ù†Ø¯ Ùˆ ØÙ‚ را باطل Ùˆ باطل را ØÙ‚ جلوه ميâ€Ø¯Ù‡Ù†Ø¯. نتيجه ميâ€Ú¯ÙŠØ±ÙŠÙ… كه ما بايد رها شويم Ùˆ مسير خود را در تاريخ درك كنيم Ùˆ بدانيم كه در كدام مرØله از تاريخ زندگي ميâ€ÙƒÙ†ÙŠÙ… Ùˆ آينده تاريخي خود را بشناسيم Ùˆ اين كه آيا كودكاني شيرخواره باقي خواهيم ماند Ùˆ آيا به مرØله بعد از شيرخوارگي نميâ€Ø±Ø³ÙŠÙ…. در قرن گذشته، غرب ما را يعني تمام جهان اسلام را به استعمار خود درآورد Ùˆ در اين قرن، جنگهاي ملي در الجزاير Ùˆ تونس Ùˆ يمن Ùˆ Ùلسطين Ùˆ استقلال جهان اسلام مشهود است. تشكيل دولتها، ايجاد صنايع، بيداري اسلام، منتشر شدن اسلام در اروپاي شرقي Ùˆ غربي Ùˆ آمريكاي لاتين Ùˆ آمريكاي شمالي Ùˆ پايان تبعيض نژادي در جنگ Ø¢Ùريقا نمايانگر آن است كه در اين نسل، نشانهâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ وجود دارد كه نشان از رسيدن ما به مرØله باروري تاريخي ميâ€Ø¨Ø§Ø´Ø¯. مهم اين است كه اين را به مباØØ« علمي Ùˆ طرØهايي علمي تبديل كنيم. جوان دنياي جديد ميâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø¯ كه به خود Ùˆ نيروهايش اعتماد كند Ùˆ نقش علمي خود را ارج بگذارد Ùˆ خود را آموزندهâ€Ø§ÙŠ كه دانستهâ€Ù‡Ø§ÙŠØ´ را از اينترنت درياÙت ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ نداند. در اين جا ميان معلومات Ùˆ علم تÙاوتي وجود دارد، معلومات در كتابها Ùˆ اينترنت قابل شناسايي هستند ولي معلومات علم نيستند، علم همان چيزي است كه از معلومات كش٠و استنتاج ميâ€ÙƒÙ†ÙŠ. علم، همان درياÙت جديد است. معلومات قديمي هستند Ùˆ به همين Ù„Øاظ از كامپيوتر Ùˆ اينترنت Ùˆ ماهوارهâ€Ù‡Ø§ هراسي نداريم، دانشمند جوان ميâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø¯ Ùكر كند Ùˆ به همين علت است كه ميâ€Ú¯ÙˆÙŠÙŠÙ… ما ميâ€ØªÙˆØ§Ù†ÙŠÙ… با همه نابرابري تكنولوژيك، زايش نويني را تجربه كنيم. مبدع كسي است كه ميâ€Ø§Ù†Ø¯ÙŠØ´Ø¯ Ùˆ استنباط Ùˆ اجتهاد ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ Ùˆ با باور به خود نقش خويش را همچون يك "ذات" بررسي كرده Ùˆ تبديل خود را به موضوعي براي شناخت رد ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ Ùˆ نيز از اين كه موضوعي براي "مردمâ€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠ" Ùˆ موضوعي براي "جامعهâ€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠ" موضوعي براي "علوم اجتماعي" شود. من چيزي نيستم جز خودي آگاه Ùˆ اين را Ù…Øمد اقبال نيز در تعابير "خود" Ùˆ "خودي" Ù…Ø·Ø±Ø ÙƒØ±Ø¯Ù‡ است. پس بايد قبل از Ø·Ø±Ø Ù…Ø³Ø£Ù„Ù‡ رابطه خود با غرب Ùˆ اجزاي آن، در مباني اين رابطه به تأمل پرداخته، شأن، اهدا٠و روش خود را مشخص سازيم. تنها در اين صورت است كه رابطه ما با غرب معنادار خواهد بود. به گمان من پرداتن به يك مسأله مهم سياسي چون رابطه با آمريكا، Ùارغ از ملاØظات ÙلسÙÙŠ آن Ùˆ قبل از آن كه تكلي٠خود را در قبال مسايلي چون "شان" Ùˆ "جايگاه" تاريخيâ€Ù…ان، روشن كنيم؛ ورود به عرصهâ€Ø§ÙŠ است كه در آن ارايه جواب "آري" Ùˆ يا "خير" از Øيث ارزش تاريخي يكسان است Ùˆ در اصل مسأله هيچ تÙاوتي نميâ€ÙƒÙ†Ø¯. ما بايد "خود" را دوباره بشناسيم Ùˆ طر٠مقابل خودمان را نيز درك كنيم، آن موقع ميâ€ØªÙˆØ§Ù†ÙŠÙ… از ضرورت وجود يا عدم وجود رابطه Ùˆ يا نوع آن سخن بگوييم. اين سخنراني به همت معاونت پژوهشي دانشكده معار٠اسلامي Ùˆ علوم سياسي دانشگاه امام صادق )ع( در اين دانشگاه برگزار گرديده است Ùˆ متن آن جهت بهرهâ€Ø¨Ø±Ø¯Ø§Ø±ÙŠ در اختيار Ùصلنامه قرار گرÙته است. آنچه در اينجا آمده توسط دÙتر Ùصلنامه تنظيم شده Ùˆ اصل مطالب در دانشكده مزبور موجود است.
منبع: Ùصلنامه - مطالعات راهبردي - شماره 7Ùˆ 8