خاطرات برژینسکی از بحران گروگان گیری



در Û±Û± نوامبر یادداشت تندی از رئیس جمهور دریافت کردم مبنی بر این Ú©Ù‡: «زمانی Ú©Ù‡ آمریکاییان را از ایران بیرون آوریم، می‌خواهم همه دانشجویان ایرانی Ú©Ù‡ به گونه تمام وقت در کالج ثبت‌نام نکرده‌اند، اخراج شوند. به بن‌سیویلتی دادستان Ú©Ù„  بگویید Ú©Ù‡ این قانون آمریکا را به طور مطلوب به اجرا گذارد.»
من با دریافت گزارش تصرف سفارت آمریکا در تهران در صبح روز ۴ نوامبر، با تلفن امن با وارن کریستوفر و هارولد براون مشورت کردم. کارمندان اتاق طرح وضعیت به من گفته بودند که رئیس جمهور به طور مستقیم در جریان امر قرار گرفته و بنابراین من تا پس از ساعت نه با رئیس جمهور تماس نگرفتم و اطلاعات دیگری از کارمندان شورا کسب کردم. من به رئيس جمهور گفتم که به باور من و براون امکان واکنش فوری نظامی وجود ندارد و باید در این مرحله از هرگونه استقرار آشکار نیرو پرهیز کنیم زیرا اوضاع بسیار آشفته است. من اظهار داشتم که تجربه نشان می‌دهد که گروگان گیرندگان در مرحله‌های نخست گروگان‌گیری بسیار نامنظم و غيرقابل کنترل می‌باشند. افزون بر این در ۱۴ فوریه دولت ایران به طور مطلوب عمل کرده بود و به این ترتیب من و هارولد با نظر وارن‌ کریستوفو موافق بودیم که ما باید از میانجی گران دوست درخواست کنیم تا از دولت ایران خواستار اقدام‌های مقتضی شوند. قرار شد صبح روز بعد کمیته هماهنگی تشکیل جلسه دهد و تا آن هنگام انتظار داشتیم تصویر روشن‌تری از اوضاع ایران به دست آوریم. زمانی که جلسه کمیته هماهنگی در ساعت ده و نیم روز ۵ نوامبر تشکیل شد، هیچ یک از ما انتظار نداشت که گروگان‌گیری آغاز بحرانی چهارده ماهه باشد. طی ماههای پس از آن ما چند بار در هفته تشکیل جلسه داده و کمیته هماهنگی در این مدت به عنوان مکانیزم عمده هماهنگی، رهنمودهایی درباره واکنش به ما ارائه می‌داد. من ریاست بسیاری از این نشست‌ها را به عهده داشتم و معاون رئیس جمهور، وزیر خارجه، وزیر دفاع، رئیس سیا، رئیس ستاد مشترک، وزیر خزانه‌داری، دادستان کل، مشاور رئیس جمهور، منشی مطبوعاتی، رئیس جمهور و رئیس کارکنان رئس جمهور به کرات در این نشست‌ها حضور یافته‌ بودند. به این ترتیب کمیته هماهنگی با دستگاه گسترده‌ای برای هماهنگی جنبه‌هاي گوناگون واکنش ما، چه دیپلماتیک و نظامی و مالی و روابط عمومی و سیاست‌های داخلی تشكيل شد.
در ضمن گروههای فرعی تخصصی بیشتری تشکیل شدند. لیود کاتلر مشاور رئیس جمهور در هماهنگی موضوع‌های حقوقی در زمینه واکنش ما که شامل مسایل مربوط به قانون اساسی تا ارجاع قضیه به دیوان دادگستری بین‌المللی بود، فوق‌العاده تلاش کرد. او به طور نزدیک با بیل میلر، جانشین بلومنتال در سمت وزیر خزانه‌داری و باب کارسول معاون میلر، در شکل‌دهی تحریم‌ها و نیز بستن دارایی‌های ایران همکاری کرد. بن سیویليتی دادستان کل نیز عمیقا درگیر این دو موضوع شد. ونس و کریستوفر بر واکنش دیپلماتیک ما تمرکز کرده و به طور نزدیک با جردن در یافتن کانال‌های محرمانه و غیررسمی جهت مذاکره با ایرانی‌ها همکاری کردند. دیوید آرون با به عهده گرفتن ریاست کمیته کوچک هماهنگی که متشکل از مقام‌های ارشد ارگان‌های مختلف بود، بر اجرای اقدام‌ها نظارت می‌کرد. سرانجام من نیز ریاست گروهی کوچک و بسیار محرمانه را متشکل از هارولد براون، ژنرال جونز و استانلي ترنر بر عهده گرفتم که به پدید آوری گزینه‌های نظامی می‌پرداخت. هیچ یک از اعضای دیگر کمیته هماهنگی اجازه حضور در جلسه‌های این گروه را نداشتند و ما اغلب در دفتر من به جای اتاق طرح وضعیت دیدار می‌کردیم.
گرچه مساله گروگان‌گیری به گونه‌ای پرهیز ناپذیر با احساسات و عاطفه‌های انسانی همراه بود و گرچه مساله ایران از پیشتر مایه اختلاف‌های شدید میان ما درباره سیاست ما نسبت به این مساله شده بود روح هماهنگی طی بحران بر اقدام‌های ما فرمانروا بود. تقسیم کار به طور موثر عمل کرد، هماهنگی حفظ شده و راهبری‌هاي کمیته، محترم شمرده می‌شد. رئیس جمهور با دریافت گزارش‌های نشست‌های کمیته هماهنگی که به طور معمول ساعت نه صبح تشکیل می‌شد و در بعدازظهر همان روز تسلیم او می‌شد در جریان امر قرار می‌گرفت. افزون بر این من و ونس، براون و ماندیل با رئیس جمهور هر زمان که مساله مهم‌تری مطرح می‌شد، دیدار می‌کردیم و اغلب کاتلر، میلر و دیگران به ما می‌پیوستند. مسلما گزارش‌های توجیهی بامدادی درباره امنیت ملت به من فرصت می‌داد تا اطلاعات رئیس جمهور را به روز کرده و از او رهنمودهایی دریافت دارم که در جلسه صبح روز بعد کمیته هماهنگی آن را مطرح می‌کردم.
من در نخستین جلسه کمیته هماهنگی بر گفت‌وگو درباره ابتکارهای دیپلماتیکی که امریکا به آن نیازدارد و اهمیت جلب پشتیبانی کشورهای اسلامی از تلاش‌هایمان، تمرکز کردم. من خواستار ارائه طر‌حهای اضطراری درباره اقدام‌های نظامی در صورت کشته شدن گروگان‌ها و یا حتي فروپاشی ایران شدم . افزون بر این پیش از جلسه با رئیس جمهور گفتگو کرده و به او پیشنهاد کردم تا اقدام به گسیل ماموری سری برای گفتگو با آیت‌الله خمینی کند تا شاید بتوانیم موفق به خارج کردن سریع گروگان‌ها از ایران شویم. رئیس جمهور موافق تماس با وی نبود ولی این اندیشه را رد نکرد. من در جلسه کمیته هماهنگی موضوع را مطرح کردم. همان روز کریستوفر با یادداشتی که نام دو نفر جهت گسیل به این ماموریت در آن قید شده بود بازگشت و من و او تصمیم گرفتیم این ابتکار رابه پیش ببریم. در این مرحله ما احساس می‌کردیم که این مساله به درازا نخواهد کشید. ما همگی نگران آن بودیم که در عمل در ایران دولت وجود ندارد و به ویژه پس از کناره‌گیری دولت بازرگان نگران سرنوشت امریکاییان باقی مانده در ایران بودیم. ما بر این باور بودیم که تخلیه آنها باید سریع صورت گیرد . زیرا اوضاع سیاسی در این کشور، بی‌ثبات بود. ما از تظاهرات خشونت‌آمیز در امریکا توسط دانشجویان پیرو آیت‌الله خمینی ناراحت بودیم. چند روز بعد در ۱۱ نوامبر یادداشت تندی از رئیس جمهور دریافت کردم مبنی بر این که: «زمانی که آمریکاییان را از ایران بیرون آوریم، می‌خواهم همه دانشجویان ایرانی که به گونه تمام وقت در کالج ثبت‌نام نکرده‌اند، اخراج شوند. به بن‌سیویلتی دادستان کل بگویید که این قانون آمریکا را به طور مطلوب به اجرا گذارد.» یادداشت مزبور پس از گزارش من به رئیس جمهور مبنی بر این که وزارت دادگستری اخراج دانشجویان ایرانی را به دلیل گریزهای قانونی دشوار می‌داند، ارسال شد و من بی‌درنگ به بن‌سیویلتی دادستان کل تلفن زده و یادداشت رئیس جمهور را برایاو خواندم.

 

چاپ                       ارسال براي دوست

نظرات كاربران
نام

ايميل
نظر

 

مسئولیت محتوا و مواضع مندرج در مقالات بر عهده نویسندگان بوده و درج آنها در این پایگاه به مفهوم تأیید آن نمی باشد. Copyright © second-revolution.ir, All Rights Reserved