ناگÙته هايي از اسناد لانه جاسوسي به روايت Øسين شيخ الاسلام
با اينكه خيلي از اسناد،‌مدارك، ميكروÙيلم ها Ùˆ ... منهدم شده بود اما همان باقي مانده نيز پرده از چهره «شيطان بزرگ» برداشت. بازسازي Ùˆ بازخواني اسناد كار بسيار دشواري بود كه دانشجويان اين امر مهم را انجام دادند. يكي از اين اÙراد «Øسين شيخ الاسلام» است. او متولد1331 است Ùˆ در سال 1350 براي تØصيل به آمريكا رÙت. در زمان تØصيل عضو انجمن اسلامي دانشجويان اروپا Ùˆ آمريكابود. او در سالهاي 58 Ùˆ 59 را با «دانشجويان پيرو خط امام» به بازسازي، رمز گشايي وترجمه، تكميل وتØليل اسناد لانه جاسوسي پرداخت. در سال 59 در نخست وزيري كار دولتي خود را آغاز كرد. بعدها به عنوان معاون سياسي وزارت خارجه كار خود را ادامه داد. از سال 77 به مدت 5 سال سÙير ايران در سوريه بود. او نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي دوره Ù‡Ùتم بود. همچنين در دولت نهم به عنوان قائم مقام وزارت خارجه Ùعاليت داشته است. او اكنون به عنوان مشاور رئيس مجلس Ùˆ مديركل روابط بين الملل مجلس شوراي اسلامي مشغول به كار است.* Ùارس: قبل از اينكه براي تØصيلات به خارج از كشور برود در Ú†Ù‡ شرايطي به سر مي برديد؟* شيخ الاسلام: من در خانواده مذهبي بزرگ شدم Ùˆ ساكن خيابان ايران بوديم. در مدرسه ناصرخسرو درس مي‌خواندم در كوچه روØÙŠ كه الان شهيد Ùياض بخش است. بزرگوران زيادي مانند: شهيدان Ùياض‌بخش، بهشتي، مطهري، دكتر ÙˆØيد دستجردي Ùˆ... در اين Ù…Øله بودند.هر كدام از مبارزين مذهبي كه مي‌خواست خانه‌اي بگيرد در اين Ù…Øله مي آمد. آن موقع خيابان ايران Ù…Øله مسلمان‌نشين Ùˆ مذهبي بود.سال 42 كه قضيه 15 خرداد پيش آمد ما خيلي متاثر شديم. همه Ù…Øله‌ بازاري بودند. صداي تير Ùˆ تÙÙ†Ú¯ Ù…Øله را پر كرده بود. يادم هست مدرسه ما را تعطيل كردند.بعد از اين جريان صداي تير Ùˆ تÙÙ†Ú¯ بر روØيه ام اثر گذاشته بود اما Ùعاليت سياسي نداشتم. من به قصد اينكه يك شخصيت علمي شوم Ùˆ بتوانم به مملكتم خدمت كنم به آمريكا رÙتم.*Ùارس: با امام خميني(ره) هم آشنا بوديد؟* شيخ الاسلام: من از سال 42 امام را شناختم. اين سوال برايمان پيش آمد كه اين سر Ùˆ صداها براي چيست؟ اين Øر٠ها چييست؟بعد مشخص شد كه آقاي خميني‌اي هست كه ضد شاه است. تماس داشتن با ايشان Ùˆ بردن نامش خطر است، پدر من هم خيلي Ù…ØاÙظه كار بود Ùˆ ما هم از بيرون رÙتن مي‌ترسيديم. سيطره ساواك بر ذهنيت پدرم Ùˆ خانواده Øاكم بود. شايد يكي از دلايلي كه مي‌خواست من به خارج بروم اين بود كه از اين جو دور باشم.*Ùارس: در كدام دانشگاه آمريكا تØصيل كرديد؟* شيخ الاسلام: سال اول را در دانشگاه ديويس در رشته كامپيوتر مشغول به تØصيل شدم. همان سال اول عضو انجمن اسلامي شدم. من مسلمان بودم Ùˆ طبيعتا دنبال گوشت Øلال براي غذا بودم. به همين دليل زود جذب طي٠بچه مسلمان ها شدم .در آنجا با شهيد قندي [وزير پست،تلگرا٠و تلÙÙ† دولت شهيد رجايي]آشنا شدم. ايشان در دانشگاه ديويس بود بعدها با آقاي زالي كه يك زماني وزير كشاورزي بودندآشنا شدم. ايشان هم ديويس بودند. با چند Ù†Ùر از اين دوستان آشنا شدم آنها مرا به جلسات قرآن مي بردند. با آنها به دانشگاه بركلي مي رÙتيم كه مركز منطقه‌اي انجمن اسلامي كاليÙرنيا بود.آقايان بهروز ماكويي، ‌آيت‌الهي كه بعدها در وين در انرژي اتمي سÙير ايران شد، برادران وهاجي كه يكي در بانك بود Ùˆ ديگري وزير بازرگاني شد، Ù…Øسن نوربخش با من در ديويس بودند كه همان جا ماندند. من، Ù…Øسن نوربخش، دكتر قندي Ùˆ زالي با هم در يك ماشين به بركلي مي‌رÙتيم.وقتي مي‌خواستيم به جلسه بركلي برويم همه با يك ماشين مي‌رÙتيم كه ارزانتر شود. از ديويس تا بركلي1.5 ساعت راه بود. در كل اين اÙراد مسئول انجمن بودند.شهيد چمران پايه گذار اين انجمن بود. ايشان شخصيت‌هاي بارزي در اين انجمن بودند. از بركلي خيلي خوشم آمد. Ùهميدم اين دانشگاه، دانشگاه معتبري است Ùˆ تلاش كردم نمرات خوبي بياورم كه بركلي مرا قبول كند. همان سال درخواست كردم Ùˆ سال بعد پذيرÙته شدم. مركز اصلي سياسي انجمن اسلامي در بركلي بود. در ديويس Ùˆ دانشگاه هاي ديگر جلسات انجمن اسلامي برگزار مي شد اما مركزيت با دانشگاه بركلي بود.*Ùارس: مسئول انجمن اسلامي چگون انتخاب مي شد؟*شيخ الاسلام: بچه ها كانديدا مي شدند Ùˆ انتخابات برگزار مي‌شد.*Ùارس: شهيد چمران را در آنجا ديديد؟*شيخ الاسلام: وقتي من وارد بركلي شدم شهيد چمران از آمريكا خارج شده بود وبه لبنان رÙته بود. من به دانشگاهي رÙتم كه شهيد چمران با عزت در آنجا تØصيل كرده بود Ùˆ شايد جالب باشد كه بگويم در جايي مشغول به كار شدم كه ايشان قبلا كار مي كردند. جلوي دانشگاه بركلي خياباني بود به اسم خيابان "تلگرا٠اونيو " كه در آمريكا خيابان معروÙÙŠ است. چون Ù…Øلي است كه دانشجويان از هر قشري در آنجا جمع مي شدند Ùˆ سر Ùˆ صدا مي‌كردند. بيشتر مغازه‌هاي اين خيابان هم كاÙÙ‡ قهوه‌خوري بود. دراين خياباني است كه تظاهرات جنگ ويتنام از آن شروع شد Ùˆ شيشه‌هاي تمام مغازه را شكستند Ùˆ تظاهرات‌هاي معرو٠را شروع كردند. شهيد چمران در آن خيابان در يك مغازه زيراكس كار مي‌كرد. آن موقع زيراكس كار جديد Ùˆ تازه‌اي بود Ùˆ از همين شيشه‌‌هاي گرد بود. رسم بود كه ايراني‌ها وقتي ميخواستند از آن دانشگاه يا شهر بروند كار خود را به هم وطن خود مي‌دادند. ايشان رÙت Ùˆ من كارش را گرÙتم اما شهيد چمران كجا Ùˆ من كجا.ايشان در دانشگاه Ùني تهران شاگرد اول بود. در بركلي هم شاگرد بسيار ممتازي بود. اÙرادي كه در رشته هاي الكترونيك Ùˆ كامپيوتر درس مي‌خوانند، اشتياق زيادي دارند Ùˆ درخواست مي‌كنند كه به لابراتواري به اسم "بل " بروند Ùˆ مشغول به تØقيق شوند.لابراتوري بل، بدون شك مهمترين جايي است كه يك Ù†Ùر مي‌تواند در اين رشته در آنجا تØقيق كند. مثلا آقاي جوان، ليزر را در آنجا كش٠كرد.شهيد چمران به بل دعوت شد اما نرÙت. علتش را هم ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ø§Ø¯ Ùˆ آن اينكه ايشان مي Ú¯Ùت: وقتي من به آنجا مي‌روم Ùˆ تØقيق مي‌كنم Ùˆ در پايان هم نمي‌دانم Ú†Ù‡ كسي از آن تØقيق استÙاده مي‌كند. ايشان ØªØ±Ø¬ÙŠØ Ù…ÙŠâ€ŒØ¯Ø§Ø¯ كارهاي ساده‌اي را انجام دهد Ùˆ امور زندگي‌اش را از اين راه‌ها بگذراند.يك خانم بسيار با شخصيت كه پدرش ثروتمند Ùˆ كارخانه‌دارآمريكايي بود همسر شهيد چمران شد Ùˆ مسلمان هم شد. شهيد چمران نمي خواست آمريكا بماند مي‌خواست به لبنان برود. اين خانم آنقدر شهيد چمران را دوست داشت كه با ايشان به لبنان رÙت. 4 پسرداشتند، پسر بزرگش كمال Ùˆ پسر كوچكشان جمال نام داشت.با رÙتن شهيد چمران به لبنان خانواده هم همراه ايشان مي رود اما با گذشت زمان همسرشان به دليل جنگ به همراه Ùرزندانش به آمريكا باز مي گردند. جالب اين است بچه‌اي(جمال) كه در جنگ لبنان زير توپ، تانك Ùˆ مسلسل طاقت آورد Ùˆ خدا او را سالم Ù†Ú¯Ù‡ داشت در استخر خانه آن خانم درآمريكا غرق شد.Ù†Ú¯Ù‡ دارنده‌اش نيكو Ù†Ú¯Ù‡ داشت وگرنه صد Ù‚Ø¯Ø Ù†Ùتاده بشكستشهيد چمران نسبت به جمال Øالت خاصي داشت. مثلا ÙƒÙØ´ او را در لبنان Ù†Ú¯Ù‡ داشته بود Ùˆ با آن صØبت مي‌كرد. زير متكا Ùˆ رختخوابش مي‌گذاشت Ùˆ با آن مي‌خوابيد.*Ùارس: Ùضاي Øاكم بر انجمن اسلامي چگونه بود؟*شيخ الاسلام: در‌انجمن اسلامي خاطرات زيادي دارم. ما در كاليÙرنيا بوديم Ùˆ طبيعتا در آنجا روØيه چمراني‌ Øاكم بود. آقاي دكتر Ù…Øمد يزدي در تكزاس بود Ùˆ در آنجا بيشتر روØيه نهضت آزادي Øاكم شده بود. بين ما رقابتي بود، ما دوست نداشتيم انجمن به اØزاب سياسي بچسبد. در نشست‌هاي سالانه انجمن رقابت بروز مي‌كرد. از اÙراد ديگر كه مي‌توانم نام ببرم آقاي Ù…Øمد هاشمي رÙسنجاني بودند كه چون سنش از همه ما بيشتر بود به او "پدر " مي‌گÙتيم. ثروتش هم از همه ما بيشتر بود! بايد سمت پدري را به جا مي‌آورد. ايشان باغ پسته داشت Ùˆ ثروت خوبي داشت. از اÙراد ديگر كه مي‌شود نام برد آقاي سهراب‌پور رئيس دانشگاه صنعتي شري٠بودند.*Ùارس: انجمن اسلامي آمريكا Ùˆ اروپا با تعامل داشتند؟*شيخ الاسلام: با هم جلسات Ùˆ تعاملاتي داشتيم. بعد از مدتي Ùهميديم بايد دبير انجمن را طوري انتخاب كنيم كه دبير آمريكا Ùˆ اروپا هم باشد. يعني براي كل انجمن يك دبير انتخاب كنيم.سال 55 به اين نتيجه رسيديم كه بايد اين گونه كار كنيم. قبلا اروپا تشكيلات خودش Ùˆ آمريكا تشكيلات خودش را داشت، اما بعدا Ùهميديم بايد الØاق شود.آن سال كه آقاي Ù…Øمد هاشمي دبير تشكيلات بود. آقاي شهريار روØاني دبير Ùرهنگي، بنده دبير انتشارات بودم.خيلي از شخصيت‌هايي كه اول انقلاب سر كار آمدند از بچه‌هاي سالم انجمن اسلامي بودند. آقاي جواد ظري٠از بچه‌هايي بود كه بعدا انجمن عضوگيري كرد. ايشان جوان بود Ùˆ در آنجا درس مي‌خواند، انجمن ايشان را عضوگيري كرد.* Ùارس: Ú†Ù‡ سالي به ايران بازگشتيد؟*شيخ الاسلام: من قبل از انقلاب نمي‌‌توانستيم به ايران بياييم. چون به عنوان چهره شناخته شده در انجمن اروپا- آمريكا بودم. Ùكر مي‌كردم اگر به ايران بيايم دچار مشكل خواهم شد Ùˆ مي‌ترسيدم چون چهره علني شده بودم.به همين دليل من جرات نداشتم به كنسولگري ايران بروم. مدت‌ها قاچاقي درآمريكا زندگي مي‌كردم، يعني تاريخ گذرنامه‌ام گذشته بود اما جرات نمي‌كردم آن را تمديد كنم. مي‌ترسيدم گذرنامه را به آنها بدهم Ùˆ ديگر به من پس ندهند.زماني كه انقلاب پيروز شد بچه هاي انجمن كنسولگري را گرÙتند Ùˆ ما شديم آقاي كنسولگري Ùˆ خودمان گذرنامه خودمان را تمديد كرديم.شهريار روØاني (داماد دكتر يزدي) به همراه برادرش شاهرخ Ùˆ من در بركلي درس مي خوانديم - من، شهريار، آقاي Ù…Øمد هاشمي وآقاي گنجي دوست در منزل دكتر يزدي جلسه دبيران انجمن را داشتيم. در آن جلسه آقاي Ù…Øمد هاشمي دختر آقاي دكتر يزدي را براي شهريار روØاني خواستگاري كرد بعدها توجهات آقاي روØاني به سمت نهضت آزادي معطو٠شد Ùˆ رÙت در كنار خانمش زندگي كرد Ùˆ ما هم در كاليÙرنيا مانديم- بعد از گرÙتن كنسولگري، شوراي انقلاب Øكم داد كه آقاي شهريار روØاني در واشنگتن سرپرست سÙارت ايران در واشنگتن شود. او هم به بچه هاي انجمن Øكم داد كه سرپرست كنسول‌گري‌ها در قسمت‌هاي مختل٠بشويم. 6- 5 كنسول‌گري در آمريكا داشتيم. به اين ترتيب من اول سال 58 (اول عيد) به ايران آمدم.*Ùارس: در بازگشت به ايران جو Øاكم بر جامعه را چگونه ديديد؟*شيخ الاسلام: Ùضاي جامعه كاملا انقلابي بود. من وقتي به آمريكا رÙتم به خاطر خودم بود. رÙتم كه خودم چيزي بشوم اما وقتي به ايران آمدم همه چيز به خاطر ايران Ùˆ كسان ديگر بود. جو ايثار Ùˆ از خودگذشتگي خاصي در زمان انقلاب ديده مي‌شد. به خصوص اينكه ما خود را مديون مردم Ùˆ مبارزين مي‌دانستيم. چون در كشت Ùˆ كشتارها Øضور نداشتيم كه جانمان را ك٠دستمان بگذاريم Ùˆ Øس مي‌كرديم بدهكار انقلاب هستيم. اولين كاري كه در ايران شروع كردم در وزارت ارشاد بود، پاسخ دادن به مقالاتي كه در دنيا تهمت‌هايي به انقلاب زده بودند.يكي از دوستان ما كه در آمريكا به اسم آقاي "رØيميان " مدير كل آن قسمت بود. ايشان مرا مي‌شناخت با ايشان هم اتاقي بوديم Ùˆ مرا دعوت كرد Ùˆ من رÙتم تا اينكه جريان تسخير لانه بوجود آمد Ùˆ به آنجا رÙتم.*Ùارس: Ù†Øوه ورودتان به جريان تسخير لانه جاسوسي آمريكا چگونه بود؟*شيخ الاسلام: دانشجويان داخل لانه دنبال كسي مي‌گشتند كه زبان انگليسي بداند، بتواند با گروگان‌ها Øر٠بزند Ùˆ اسناد را بÙهمد.بنده قبلا زماني كه دانشجو بودم به طور علني Ùعاليت هايي در خارج كشور داشتم. در آمريكا دبير انجمن اسلامي امريكا، كانادا Ùˆ اروپا بودم. بعد از آن هم Ùعاليت مي‌كردم. بعضي‌ مواقع لازم بود كه بچه هاي انجمن مصاØبه تلويزيوني كنند. جواب مردم را بدهند، به مداÙعين شاه يا كساني كه از طر٠شاه به انقلاب Øمله مي‌كردند را جواب بدهند يا در تظاهرات مصاØبه‌اي انجام دهند. من به خاطر اين Ùعاليت ها شناخته شده Ùˆ علني شده بودم.به همين دليل شب، روز 13آبان آمدند دم درب منزل‌ ما Ùˆ من همان شب به لانه رÙتم Ùˆ از آنجا ارتباطم با دوستان شروع شد.*Ùارس: زماني كه خبر تسخير لانه جاسوسي را شنيد Ú†Ù‡ Øسي داشتيد؟*شيخ الاسلام: با اينكه من درآمريكا زندگي كرده بوديم اما انقلاب را خوب مي‌شناختيم. سياسي بوديم Ùˆ جرياناتي را مانند قضيه 28 مرداد 1332 را مي‌دانستيم. كودتايي كه از داخل سÙارت ايالات متØده هدايت شده بود. مي‌دانيد كه در اتوبيوگراÙÙŠ خودشان نوشتند كه چگونه از داخل سÙارت، كودتا را هدايت كردند. در همان روزها امريكايي‌ها شاه را وارد آمريكا كرده بودند. مي توان Ú¯Ùت دو انگيزه مهم در بين دانشجويان Ùˆ مردم وجود داشت: 1- شاه را پس بگيريم Ùˆ عادلانه Ù…Øاكمه كنيم. 2- كودتا از طريق سÙارت عليه ملت اداره نشود.ما به خوبي مي‌Ùهميديم كه اين انقلاب نهضت ملي نيست، اين امام، مصدق Ùˆ آيه الله كاشاني نيست. اين ملت هم آن ملت نيستند. اما نمي‌دانستيم آمريكايي‌ها اين را مي‌Ùهمند يا نه؟ يك بار آمريكا امتØان كرد Ùˆ موÙÙ‚ بود اما ممكن بود اين بار امتØان كند، كشتاري هم بشود وشايد هم ناموÙÙ‚ باشند. اما كسي نمي‌توانست تضمين كند كه آمريكايي‌ها اين ريسك را نكنند. علي الخصوص كه شاه را به داخل آمريكا بردند. اين عكس‌العمل طبيعي بود Ùˆ من هم خيلي آن را قبول كرده Ùˆ مواÙÙ‚ آن بودم. تا دانشجويان درخواست به همكاري كردند، رÙتم Ùˆ يك ذره تامل نكردم كه بررسي كنم.*Ùارس: شما به عنوان شخصي كه خارج از برنامه دانشجويان وارد جريان تسخير لانه شديد، آيا به نظر شما دانشجويان در ايجاد اين جريان اØساسي عمل كردند؟*شيخ الاسلام: تسخير لانه قطعا بايد انجام مي‌شد، شك نكنيد.*Ùارس: دلايلش چيست؟*شيخ الاسلام: ما كه نمي‌دانستيم دشمن Ú†Ù‡ تاكتيك‌هايي دارد. ما مي‌Ùهميديم كه آمريكا دشمن است. مي‌Ùهميديم كه اينها نمي‌توانند دست از شاه بردارند. براي اينكه شاه تمام اساس قدرت آمريكا در منطقه بود. امنيتي كه شاه به عنوان ژاندارم منطقه در خليج Ùارس تامين مي‌كرد به آمريكا كمك كرد.آمريكايي‌ها با جريان Ù†Ùت دنيا را اداره كرده Ùˆ مي‌كنند. Ù†Ùت كالاي خيلي Øساسي است مثلا چين نص٠نÙت خود را از ايران وارد مي‌كرد. اگر آمريكايي‌ها با اين Ù†Ùت بازي مي كردند مي‌توانستندكل چين را ساقط كنند. Ùرض كنيد Ùردا در پمپ‌هاي بنزين يك مشكلي پيش بيايد. كاميون‌هاي Øمل بنزين دير برسد، همه چيز بهم مي‌ريزد.نيروگاه‌هاي ما يك زمان Ù†Ùت سوز بود اما الان گاز سوز است. Ùرض كنيد الان به اينها گاز نرسد، برق نباشد، برق كم باشد. ببينيد در كارخانه‌ها Ú†Ù‡ بساطي راه مي‌اÙتد. اعتياد به Ù†Ùت از اعتياد به مواد مخدرخطرناك‌تر است. اعتياد به Ù†Ùت يك اعتياد واقعي است. اعتياد به مواد مخدر، اعتياد رواني است. اگر من بگويم Ù†Ùت شما مي‌گوييد Øركت، Øيات، همه چيز.انرژي يعني همه چيز.آمريكايي‌ها با اداره جريان انرژي، دنيا را اداره مي‌كنند به چين مي‌گويند بازي در نياوري‌ها! من لات Ù…Øله هستم. پيچ را شل Ùˆ سÙت مي‌كنم. به اروپا هم همين را مي‌گويد.شاه براي آمريكا اين كار را انجام مي‌داد. چرا شاه را ژاندارم كردند؟چرا تجهيزات به او دادند؟ بعد از كودتاي 28 مرداد آمريكا باز شاه را سركار آورد. به همين دليل شاه به ملت متكي نبود، به آمريكايي‌ها متكي بود. او در سيستم غرب Ùˆ براي آمريكايي‌ها تصميم مي‌گرÙت Ùˆ اجرا مي‌كرد. يعني جريان هاي كاپيتولاسيون، 15 خرداد Ùˆ ... يكدÙعه در اين مملكت ايجاد نشد. شاه با غرب اÙخت شده بود. شاه براي آمريكا Øياتي بود Ùˆ آنها هم از شاه Øمايت مي‌كردند.اينها با هم بودند Ùˆ يك سيستم بودند: "الذين آمنوا يقاتلون ÙÙŠ سبيل الله Ùˆ الذين ÙƒÙرو يقاتلون ÙÙŠ سبيل الطاغوت ".ممكن است يكي از اينها امريكايي باشد ديگري ايراني باشد. اما با هم يك Ùرقه هستند Ùˆ يك هويت را تشكيل مي‌دهند. آمريكا به اسرائيل F14 نداده بود اما به شاه داده بود كه بهترين هواپيمايي دÙاعي آن موقع بود. چهل Ùˆ خرده‌اي سال پيش اين هواپيما طراØÙŠ شده بود Ùˆ به تنها كشور خارجي كه دادند ايران بوده است.تكنيك هايي كه ما در سال 58 در بركلي خوانديم در F14 اي كه 15 سال پيش از آن طراØÙŠ شده بود Ùˆ استÙاده مي شد در Øالي كه "بركلي " دانشگاه خيلي پيچيده‌اي بود.من نمي‌دانستم اين تكنيك ها وجود دارد اما وقتي به ايران آمديم Ùˆ شروع به كار كرديم Ùهميدم اين تكنيك ها روي F14 وجود دارد. شاه اواخر انقلاب 6 ميليون بشكه Ù†Ùت توليد مي‌كرد كه ايران مقدار كمي از آن را استÙاده مي‌كرد Ùˆ تمامش صادر مي‌شد. توليد Ù†Ùت نياز ايران نبود، نياز غرب بود. شاه بر اساس نياز ملت Ùˆ كشورش كار نمي‌كرد. بلكه بر اساس نياز سيستمي كه در آن ادغام شده بود كار مي‌كرد. آنها به شاه اØتياج داشتند Ùˆ شاه هم به آنها.*Ùارس: Ú†Ù‡ كسي به دنبال شما آمد؟*شيخ الاسلام: از دوستان انجمن اسلامي آمريكا بود كه به برادران لانه نزديك بود. آنها دنبال Ùردي بودند كه زبان انگليسي بداند، من هم كه شناخته شده بودم. چهره‌ام به خاطر مصاØبه‌هايم معرو٠بود آن موقع در "talk show " ها با طرÙداران شاه مناظر مي‌كردم. تلÙني ÙØØ´ مي‌دادند Ùˆ من دÙاع مي‌كردم. راهپيمايي از شمال تا جنوب كاليÙرنيا گذاشتيم. شهر به شهر رÙتيم همه كلاه‌هايي به سر داشتند كه Ùقط چشم‌شان معلوم بود اما من علني مصاØبه مي‌كردم.به همين دليل برايم روشن بود كه تسخير لانه كار درستي است. قسمت CIA براي دانشجويان خيلي مهم بود. آمريكايي ها درها را بسته بودند Ùˆ كاغذها Ùˆ اسناد را خرد مي‌كردند. مرا بردند كه از آنها بپرسم چرا اين كار را كردند؟ آنقدر شلوغ بود كه كسي، كسي را نمي‌شناخت. من كه وارد لانه شدم، دانشجويان مشغول بگير Ùˆ ببند بودند. يك Ù†Ùر از پشت دراصلي لانه به نگهبان Ú¯Ùت: اين Ùرد بايد بيايد داخل. من داخل شدم Ùˆ Ú¯Ùتم: Ú†Ù‡ كاركنم؟ Ú¯Ùتند: تو Ùلاني هستي كه زبان مي‌داني؟ بيا برو در ساختمان اصلي سÙارت كه جلو است.گروگان‌ها در زيرزمين ساختمان اصلي قرار داشتند وآنها را يكي يكي بالا مي‌آوردند Ùˆ با آنها صØبت مي‌كرديم.*Ùارس: خاطرتان هست اولين آمريكايي‌اي كه با او صØبت كرديد كه بود؟*شيخ الاسلام: خاطرم نيست ØŒ اما مي‌توانم بگويم مهمترين آمريكايي‌اي كه من با اوصØبت كردم «آهرن» رئيس بخش سيا در سÙارت بود.من Ùˆ اهرن خيلي صØبت كرديم. او استاد ÙلسÙÙ‡ بود. آن موقع شصت Ùˆ خرده‌اي سال داشت. هيجده سال در ويتنام عضو مستتر بود. البته اين نكات را بعدها متوجه شديم.*Ùارس: چگونه متوجه شديد او مسئول بخش سيا است؟*شيخ الاسلام: با پرسش از گروگان هاي ديگر. وقتي وارد ساختمان اصلي مي‌شديم همه چيز Øيطه‌بندي بود يعني اÙرادي كه طبقه اول بودند نمي‌توانستند به طبقه دوم بروند.اÙرادي كه طبقه دوم بودند نمي‌توانستند به دو قسمت انتهاي راهرو بروند. اين دو قسمت درهاي كامپيوتري گاو صندوقي داشت كه كسي نمي‌توانست وارد شود. اگر رو به شمال وارد ساختمان بشويد، درب وسط طبقه بالا اتاق سÙير است. انتهاي راهرو سمت راست مركز رمز مخابراتي كه جاي مهمي بود Ùˆ انتهاي راهروي سمت Ú†Ù¾ مركز سيا بود.در هر دو مكان اسناد را Ù†Ú¯Ù‡ مي‌داشتند. سيا اسناد خودش Ùˆ بقيه بخش هاي سÙارت هم خودش اسناد را نگاه مي داشتند.آمريكايي‌ها خيلي Øساس بودند چون در ايران جو انقلابي بود. قبل از اين هم يك مرتبه چريك هاي Ùدايي خلق به لانه جاسوسي Øمله كرده بودند. لذا امريكايي‌ها عناصر با استعدادشان به غير از آهرن كه Ùردي پخته Ùˆ كمتر شناخته شده در سيستم سيا نبود Ùˆ سيا انتخابش كرده بود را به ايران مي‌Ùرستد. آقاي "دروتي " مسئول امØاء اسناد بود خيلي كار كرده نبود Ùˆ زياد نمي دانست چگونه با ماشين‌هاي خرد كن كاركند.وقتي بچه‌ها پشت در بودند، او هول مي شود Ùˆ به جاي اينكه اسناد را 2 ورق 2 ورق يا 5 ورق 5 ورق بريزد، دسته‌اي ريخته بود Ùˆ ماشيني كه بايد اوراق را پودر مي‌كرد گير مي كند. پشتوانه آن ماشين، دستگاهي بود كه كاغذ را رشته رشته مي‌كرد. براي امØا اسناد هم قانون داشتند. اول بايد ميكرو Ùيلم‌هايشان را نابود مي‌كردند. بعدا در همين پودرشده‌ها ميكروÙيلم‌ها را پيدا كرديم. يك برادر دارم كه پزشك است Ùˆ در لانه جاسوسي هم بود. او روي اسناد كار كرد. رشته رشته‌ها را كنار هم گذاشت. سندهاي خيلي مهم سيا از اينجا درآمد.*Ùارس: قبل از صØبت در مورد اسناد، در مورد شخصيت آهرن بگوييد.*شيخ الاسلام: آهرن از ديدگاه من ديپلمات بسيار ورزيده‌اي بود كه تا آخر كار هم خسته نشد. در اين يكسال Øضور لانه Øوادث زيادي رخ داد. بعد ازØمله طبس ما مجبور شديم گروگان ها را در مكان هاي مختل٠پخش كنيم. آقاي بني‌صدر با آمريكايي ها تماس داشت ØŒ اسنادش هم از لانه درآمد. صليب سرخ از بني صدر درخواست كرد كه مي‌خواهد گروگان ها را ببيند. بني صدر هم به لانه جاسوسي Ùشار آورد. آخر هم دستور داده شد كه بگذاريد صليب سرخ گروگان‌ها را ببينند. ما ناچار شديم همه گروگان‌ها را دوباره به داخل لانه بياوريم. بعضي از اينها روزها Ùˆ Ù‡Ùته ها در اتاق هاي خاصي بودند. خدا ØÙظ كند Øضرت "آيه الله خامنه‌اي " را، ايشان آن زمان نماينده امام در شوراي دÙاع بودند.ما دنبال يك Ù†Ùر عاقل بوديم كه به آنجا بيايد. آقا هم Øواسش بود كه بايد از اينها ديدن كند، بايد مي‌ديد وضع لانه براي آمدن نماينده صليب سرخ مرتب هست يا نه Ùˆ اگر گروگان‌ها مشكلات روØÙŠ دارند تخليه شوند. ايشان تشري٠آورند Ùˆ گروگان‌ها را تك تك ديدند.يادم نمي‌رود كه اين ملاقات روي چند گروگان چقدر اثر گذاشت؟ يكي از اين آ‌دمها "مترين‌كو " بود كه خيلي مقاوم بود. زياد جيغ Ùˆ داد مي‌كرد. اعتقاد داشت ديپلمات است. اما همين شخص بعد از ملاقات با آقا خيلي عوض شد. با ما دعوا كرد كه چرا به من Ù†Ú¯Ùتيد ايشان مي‌آيد. Øداقل من خودم را تميز مي‌كردم Ùˆ لباس خوب مي‌پوشيدم. او به خوبي آقا را مي شناخت چون كار سياسي مي‌كرد. شخصيت‌هاي ايران ØŒ دوره انقلاب، شخصيت‌هاي وزارت دÙاع Ùˆ شوراي عالي دÙاع را مي شناخت. مترين كو به آقا تندي هم نكرد. البته نمي‌شود Ú¯Ùت تندتر از ديگران نبود اما تندي زننده‌اي نكرد. يا مثلا "لين برت " كه Ùكر مي‌كنم الان هم سÙيرشان در سودان است، همسر او ايراني بود. آقايان لين برت Ùˆ مترين كو Ùارسي صØبت مي‌كردند اين سبب شده بود بچه‌ها سربه سرشان بگذارند Ùˆ بتوانند با آنها ارتباط برقرار كنند.*Ùارس: رابطه دانشجويان با گروگان ها چطور بود؟*شيخ الاسلام: اوايل رابطه خيلي خوبي بين دو طر٠Øاكم نبود. چون آمريكايي ها هنوز به اينكه گروگان هستند عادت نكرده بودند. Ùكر مي‌كردند زودتر آزاد مي‌شوند. از اين موضع برخورد مي‌كردند كه كار دانشجويان غيرقانوني Ùˆ غيرديپلماتيك است . منتظر بودند كه آزادشان كنند. اما بعد از يك مدت هم آنها آرام شدند Ùˆ هم دانشجويان. رابطه يك رابطه‌اي بود كه ما بايد همديگر را قبول كنيم Ùˆ با هم زندگي كنيم. درست است كه كار همديگر را قبول نداريم. ما مي‌گوييم شما جاسوس هستيد اما شما مي‌گوييد ما جاسوس نيستيم، ديپلمات هستيم. اما در هر صورت ما بايد در اينجا با هم زندگي كنيم. بعد از مدتي روابط خيلي انساني شده بود. مثلا من با آهرن بر سر جنگ ويتنام صØبت مي‌كرديم. او مي Ú¯Ùت كه چرا ما بايد در ويتنام مي‌جنگيديم Ùˆ كمونيست براي بشريت Ú†Ù‡ خطري است. ما هم به آنها مي‌گÙتيم: شما آدم كشتيد، نمي شود به خاطر عقيده يك Ù†Ùر را كشت. بØث‌هاي سياسي اين تيپي با آهرن داشتيم. در رابطه با شاه، ايران، پشتيباني آنها از شاه Ùˆ... صØبت مي‌شد.* Ùارس: نظرآهرن در مورد امام خميني Ú†Ù‡ بود؟*شيخ الاسلام: آمريكايي ها معتقد بودند امام آدم عجيبي است. مي Ú¯Ùتند: بزرگترين اشتباه ما اين است كه ما امام را Ù†Ùهميديم Ùˆ امام را نشناختيم. قدرت مذهب Ùˆ توانايي ايشان در بسيج ملت را Ù†Ùهميديم. جز وظاي٠ما بوده كه بايد با ايشان تماس مي‌داشتيم. البته واقع امر اين است كه تØليل سÙارت در ايران با وزارت خارجه آمريكا مختل٠بود.سÙارت در تهران مسائل را بهتر Ùˆ عيني‌تر متوجه مي شد. مي ديد كه مردم شاه را قبول ندارند. مثلا وقتي هايزر به ايران آمد Øضرت امام، شهيد بهشتي را Ùرستاد كه با او ملاقات كند Ùˆ بگويد كار تمام است، بي خودي كاري نكنيد كه كشتار زياد شود. اين بيانگر ÙƒÙايت Ùˆ درك امام از مسائل است. هرچه انقلاب خونين‌تر شود بيشتر گردن شما را مي‌گيرد. ما يك مقدار هم به خاطر همين از آمريكا ناراØت بوديم كه چرا شما بايد به خاطر مناÙع تان از شاه Øمايت كنيد Ùˆ برادران ما كشته Ùˆ شكنجه شوند Ùˆ ثروت ما ببرند؟ آهرن تØليل‌هاي كلي داشت، مثلا مي Ú¯Ùت: ما در جهان دنبال آزادي Ùˆ دموكراسي هستيم، اينها اهدا٠والاي ماست ممكن است در پي رسيدن به اين اهدا٠مجبور شويم كارهايي انجام دهيم اما آن هد٠مقدس است. كليت ØرÙ‌هاي آهرن اين بود.آهرن موقع رÙتن به من مي‌گÙت: Øسين، ايران در مهمترين جاي دنيا نشسته. آمريكا به ايران نياز دارد. اين صØبت زماني بود كه ما گروگان ها را از لانه خارج كرده Ùˆ به اونها Ú¯Ùته بوديم امشب آزاد هستيد. او آدم تØليلگري بود، شرايط را مي‌Ùهميد.بين كارمندان وزارت خارجه Ùˆ كارمندان سيا رقابت شديدي وجود داشت. ما هم از اين رقابت استÙاده مي‌كرديم. يعني كارمندان وزارت خارجه خيلي دلشان مي‌خواست بدانند در اسناد آمريكايي سيا Ú†Ù‡ نوشته شده است.خانمي آنجا بود به اسم خانم "سوئيÙت ". سوئيÙت خيلي دلش مي‌خواست ازاسناد سردربياورد.خيلي از كارمندان وزارت خارجه كه برايشان مهم بود سيا چطور كار مي‌كند، در مورد اسناد به ما كمك مي‌كردند. Ú¯Ùتم كه اوايل برخوردها خشن بود. بعد هر دو طر٠Ùهميديم دعوا Ùايده ندارد Ùˆ بايد باهم زندگي كنيم. از آن پس روابط، روابط خاصي شده بود. نه اينكه دوستانه شده باشد بلكه با هم تعامل مي‌كرديم.*Ùارس: بعضي اÙراد Ùˆ جريانها مثل دولت بازرگان Ùˆ شخص بني صدر مي‌گÙتند دانشجويان با ما مشكل دارند Ùˆ مي‌خواهند ما را ساقط كنند. لذا از روي لجبازي اين اسناد را منتشر مي‌كردند.*شيخ الاسلام: من Ùˆ ديگر دانشجويان روي تنظيم Ùˆ چسباندن اسناد كار مي كرديم. آقاي موسوي خوئيني‌ها Ùˆ ديگر دوستانشان تصميم بر انتشار اسناد مي گرÙتند. اينكه هد٠آقاي موسوي خوئيني‌ها Ùˆ دانشجويان Ú†Ù‡ بود را نمي‌توانم بگويم.*Ùارس: Ùقط آقاي موسوي خوئيني‌ها در اين زمينه تصميم مي‌گرÙت؟*شيخ الاسلام: دانشجويان خدمت ايشان مي رÙتند Ùˆ اسناد آماده شده را به ايشان نشان مي دادند Ùˆ آخر سر ايشان تصميم مي‌گرÙت. اما اسناد واقعا اسناد با ارزشي بود، چون نشان مي‌داد كه آمريكايي ها در ايران Ú†Ù‡ مي‌كنند Ùˆ در دنيا Ú†Ù‡ انجام مي دهند. اين اسناد در ايران چاپ شد Ùˆ همه مردم دنيا از آن مطلع شدند اما در داخل آمريكا منتشر نشد. به نظرم مردم آمريكا بيش از هر كس ديگري ØÙ‚ داشتند بدانند در اين اسناد چيست؟ به خاطر اينكه آنها پول Ùˆ ماليات به دولت ايالات متØده مي پردازند Ùˆ اين كارها به اسم آنها شده بود. بزرگترين دشمن آمريكا آن موقع شوروي Ùˆ "كا. Ú¯. ب " بود. او Ùهميده بود داخل اين اسناد چيست؟ اما مردم آمريكا اجازه نداشتند بدانند در اين اسناد Ú†Ù‡ بوده.*Ùارس: باتوجه به اينكه در آن دوران "شهيد بهشتي " مورد هجمه شديد از طر٠بني صدر Ùˆ جريانات خاص بود. به نظر شما انتشار سند ديدار ايشان با ديپلمات هاي آمريكايي- كه با Øمايت شديد اين شهيد بزرگوار از امام Ùˆ انقلاب بوده- نبايد منتشر مي شد؟*شيخ الاسلام: نمي‌دانم اين سوالات را بايد از اÙرادي بپرسيد كه مسئول انتشار اسناد بودند. من روي تنظيم Ùˆ چسباندن اسناد كار مي‌كردم.*Ùارس: جالب ترين سندي كه در لانه مشاهده كرديد Ú†Ù‡ بود؟*شيخ الاسلام: من در اسناد سيا جالب ترين را سندهاي بني صدر مي دانم. اين سندها دليل بر بي ÙƒÙايتي بني‌صدر به مجلس شوراي اسلامي هم تسليم شد. آمريكايي ها Ùهميده بودند مشكل‌شان اين است كه با امام Ùˆ اطراÙيان امام تماس ندارند. وقتي امام پاريس بوده، سيا تصميم مي‌گيرد كه بايد بين اطراÙيان امام آدم داشته باشدتا بتواند اطلاعات بگيرد. روي همه اÙراد مطالعه مي‌كند. به اين نتيجه مي رسد كه بني صدر اهلش است. مي شود با او تماس داشت Ùˆ كار كرد. يك Ù†Ùر به عنوان كارخانه‌دار Ùˆ تاجر از پاريس با او تماس مي‌گيرد. يكي از موضوعاتي كه آهرن از آن ناراØت بود همين بود. او مي‌گÙت: اين بزرگترين كيس آمريكا بود، اما اصلا اجازه نمي‌دادند من در آن دخالت كنم. آهرن براي آن آقا كه از پاريس تماس گرÙته بود Ùقط لجستيك تهيه مي‌كرد، هتل Ùˆ ماشين مي گرÙت. اواز پاريس مي‌آمد وبا بني صدر ملاقات مي‌كرد. معلوم نبود خيلي مسائل Ù…Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ در جلسه را در ملاقات ها به آهرن بدهد يا نه. در آن اسناد هست كه مي‌گويد: من نزد بني صدر رÙتم، شكمش چاق شده. معلوم است كه خوب مي‌خورد Ùˆ ورزش هم نمي‌كند. يك ساعت طلا به او هديه كرده اند، خيلي از ساعت خوشش مي آيد چون هر چند Ù„Øظه به آن نگاه مي كند.رابط بني صدر با سيا چند بار به تهران مي‌آيد. درآخرين اسنادي كه در اين زمينه پيدا شد آماده بود: "من به او پول دادم اما از او چيزي نخواستم، Ùكر مي‌كنم او Ùهميد معني اين كار چيست؟ "اين گونه با بني صدر كار مي‌كردند. نه اينكه بني صدر پتانسيل اين كار را نداشته باشد. او اين پتانسيل را داشت. آدمي كه مي‌خواست رئيس جمهور ايران شود، از يك آمريكايي پول مي‌گرÙته. Øالا مثلا Ú¯Ùته مي‌خواهم به عنوان مشاور اقتصادي در ايران سرمايه گذاري كنم. او را به اينجا مي رساند كه مي گويد من به او پول دادم Ùˆ از او چيزي نخواستم. وقتي توانستيم اولين سند را درست كنيم، خيلي خوشØال شديم.خيلي سند خيلي مهم بود. يك Ù†Ùر رئيس جمهور مي‌شود Ùˆ تو با او رابطه اطلاعاتي داشته باشي، به او پول داده باشي Ùˆ آدم تو باشد. آن هم بعد از يك انقلاب.بعد از مدتي كه Ùهميديم مي‌شود اسناد را درست كرد از دانش آموزان مدارس آورديم. يكسري از دانشجويان در مدارس تدريس مي كردند Ùˆ از شاگردان آنها استÙاده كرديم.اين كار خيلي سختي بود. در ميان كوهي از رشته‌ها بايد دنبال اين بوديم كه كدام رشته در كنار كدام رشته قرار بگيرد. خانم ابتكار هم اسنادي را كه تكميل شده بود ترجمه مي كردند.* Ùارس: غير از چسباندن سندها كاري ديگري هم انجام مي داديد؟*شيخ الاسلام: من مترجم بودم Ùˆ تسلط اصلي من به خاطر زبان انگليسي بود. آن اطميناني كه به من داشتند وقتي آقاي موسوي خوئيني‌ها مي خواستند مصاØبه كنند من برايشان ترجمه مي‌كردم.* Ùارس: گروگان ‌ها شما را به Ú†Ù‡ اسمي صدا مي‌زدند؟*شيخ الاسلام: دندان جلوي من مصنوعي است. آن زمان اين دندان جلويي Ùˆ جود نداشت به همين دليل بين خودشان به من "Øسين بي دندان " مي‌گÙتند.* Ùارس: چگونه متوجه اين نكته شديد؟*شيخ الاسلام: در نشريات انگليسي راجع به من مقالات زيادي وجود دارد. Øتي آمريكايي ها در رابطه با من Ùيلمي هم ساخته‌اند كه همه اش دروغ است. مثلا رابطه عاشقانه بين دختر Ùˆ پسر، خشونت‌هاي زياد از Øد، ارتباط جنسي Ùˆ Ùسادپولي Ùˆ... . Øتي وسط مجله تايمز يك عكس هست كه من Ùˆ قطب زاده در Øال بØØ« Ùˆ دعوا هستيم. يكي از مسئولين سازمان ملل به تهران آمده بود Ùˆ مي‌خواستيم اسناد لانه جاسوسي را تØويلش دهيم. قطب زاده مي‌گÙت: اين مهمان ماست او را اذيت نكنيد. من Ùˆ قطب زاده در پاويون دولت جلوي هم ايستاديم Ùˆ بØØ« مي كرديم. آخر سر من اسناد را روي ماشين مامور سازمان ملل گذاشتم. هركاري كردم، نگرÙت. مي Ú¯Ùت: اين اسناد آمريكايي هاست Ùˆ شما از طرق غيرقانوني آنها را بدست آورديد. من مي‌گÙتم: اينها اثر دخالت آنها در كشور ماست، تو بگير ببين چرا ما اين كار را كرديم با اين ØرÙها ØÙ„ نمي‌شود.* Ùارس: يكي از اتÙاقات جالب در لانه برگزاري جشن كريسمس است، از آن اتÙاق خاطره‌ايي داريد؟*شيخ الاسلام: ما كارهاي زيادي مي‌كرديم كه قصد اولمان تبليغات بود، قصد ديگر ما اين بود كه زندگي براي گروگان‌ها سخت نشود Ùˆ يك چهره انساني از ايران را به دنيا بشناسانيم. البته امام از ابتدا اصرار داشتند كه با اينها انساني برخورد كنيم ما را نهي كرده بودند از اينكه با آنها تند برخورد كنيم. كريسمس يكي از اين برخوردها بود كه اين عيد Ùˆ جشن آنهاست. يكي ديگر از كارهاي خوب اين بود كه 50 Ù†Ùر امريكايي را از اقشار مختل٠دعوت كرديم كه به ايران بيايند Ùˆ با گروگان ها ديدار كنند. البته مامورين سيا هم در اين بين بودند. البته آن موقع Ù†Ùهميديم مامور سيا هستند، بعد از خارج شدنشان از ايران متوجه اين موضوع شديم .*Ùارس: جالب‌ترين اتÙاقي كه در لانه جاسوسي براي شما اÙتاد Ú†Ù‡ بود؟*شيخ الاسلام: شبي كه عمليات طبس موÙÙ‚ نشد مهمترين اتÙاق بود. اگرآمريكا يي ها موÙÙ‚ مي شدند Øتما همه دانشجويان را نابود مي‌كردند. من جريان را نمي‌دانستم، رÙقايم از امريكا به من تلÙÙ† كردند. دوستاني كه با هم درس مي‌خوانديم . تلÙÙ† زد Ùˆ Ú¯Ùت: Øسين اينجا مي‌گويند آمريكا به ايران Øمله كرده اما عمليات موÙقيت آميز نبوده.يك مرتبه هم از دÙتر وزيرخارجه امريكا با لانه تماس گرÙته شد. من تلÙÙ† را جواب دادم، خودش را معرÙÙŠ كرد Ùˆ Ú¯Ùت: مي‌خواهم با يكي از دانشجويان صØبت كنم. Ú¯Ùتم: دانشجويان مي‌گويند نمي‌خواهيم كسي با ما صØبت كند. اصرار كرد Ùˆ خود وزير آمد روي خط تلÙÙ†. Ú¯Ùت: من به تو مي‌گويم وزير خارجه امريكا هستم Ùˆ مي خواهم با دانشجويان صØبت كنم. Ú¯Ùتم: هر كس مي‌خواهي باش.در هر صورت آنچه براي من از همه مهم‌تر بود Øمله طبس بود.خو شبختانه شهيد " منتظر قائم " اسناد اين عمليات را قبل از نابود شدن از هلي كوپترها خارج كرده بود.وقتي اين اسناد را براي ما آوردند،‌ ديدم آنها از همه جا عكس هوايي داشتند . در كهريزيك يك مجموعه كوه است كه وسط آن خالي است. هلي‌كوپترهايي كه اÙراد Ùˆ نيروها را در طبس بارگيري مي‌كردند اين وسط مي‌نشستند Ùˆ بعد سرازير مي‌شدند همان نزديكي‌ها يك انبار برايشان ماشين Ùˆ موتور تريل تهيه كرده بود. اينها مي‌‌آمدند به جاده مسگرآباد از آنجا وارد رسالت شده، از پل رسالت دور مي‌زدند مي‌آمدند به ورزشگاه امجديه. نيروهاي شان در امجديه مستقر شده Ùˆ به سÙارت Øمله مي‌كردند. هلي كوپتر‌هايشان از نزديك كهريزك به امجديه مي‌آمدند Ùˆ گروگان‌ها را آزاد مي‌كردند. آن موقع اسلØه‌هاي جالبي هم داشتند كه بعدها تعدادي از اين اسلØه‌ها دست ما آمد.در اسناد آمده بود كه نگران رادارها نباشيد، راداري وجود نخواهد داشت. شما به طر٠مشعل پالايشگاه Ù†Ùت تهران نگاه كنيد (يعني جنوب) همان را بگيريد Ùˆ در همان خط بياييد. وقتي آمديد هواپيماهاي ما بالاي سرتان مي‌آيند ÙˆØÙاظت مي‌كنند .* Ùارس: چند اسم مي‌گويم، شما هر Ú†Ù‡ به ذهن‌تان آمد بگوييد.عباس عبدي.*شيخ الاسلام: آدمي كه ارزش سابقه‌ي خود را نمي‌داند.* Ùارس: شهيد Ù…Øسن وزوايي.*شيخ الاسلام: خدا رØمتش كند، ايشان Ùˆ شهيد وراميني از ذخيره‌ها هستند. توسط همين دو بزرگوارآموزش نظامي ديدم. سن Ùˆ سال من از همه دانشجويان بيشتر بود اما آن قدر روي من اثر گذاشته بودند كه هنگام جدا شدن از اينها واقعا گريه مي‌كردم.* Ùارس: موسوي خوئيني‌ها.*شيخ الاسلام: او هم ارزش خود را ندانست .* Ùارس: بعد از تمام شدن جريان لانه قرار شد هيچ شخصيتي از اسم "دانشجويان پيرو خط امام " استÙاده نكنند. اما عده اي اين كار را انجام دادند. نظر شما در اين زمينه چيست؟*شيخ الاسلام: اينكه استÙاده نشود تصميم درستي بود. چون اين جريان را امام اداره مي‌كرد Ùˆ بر آن نظارت داشت، دانشجويي اين اÙراد به ذاته خيلي مهم نبود.قبل از اشغال دانشجويان از امام در اين زمينه سوال مي‌كنند. امام هيچ جوابي نمي‌دهند. بعد كه جريان تبديل به مسئله‌اي اين چنيني شد Ùˆ عزت ايران به آن بستگي داشت، امام برخودشان وظيÙÙ‡ ديده بودند كه قضيه را اداره كنند. ايشان اجازه نمي‌دادند عده‌ي خاصي از خارج دانشجويان تصميم گيرنده باشند. لذا هر Ú†Ù‡ عزت است مال امام است Ùˆ هر Ú†Ù‡ خرابكاري است مال ماست.* Ùارس: در اين جريانات پيش آمده بعد از انتخابات عده اي شعار "مرگ بر روسيه " سر مي دهند Ùˆ Øتي خواهان اشغال سÙارت روسيه شده اند. به نظر شما Ú†Ù‡ Ùرقي بين اين شعارها Ùˆ صØبت ها با اهدا٠دانشجويان در تسخير لانه جاسوسي در سال 58 دارد؟*شيخ الاسلام: اصلا قابل مقايسه نيست. Øتي نقش آمريكاي امروز نقش امريكاي آن روز نيست. آن آمريكا يعني قدرت قاهرجهان آن موقع بود. آمريكا ببري بود كه امام ثابت كردند اين ببر كاغذي است. قبل از آن اين طور نشده بود. آمريكا الان در عراق، لبنان، اÙغانستان Ùˆ... آبرويي ندارد.آمريكا آن موجود ÙˆØشتناكي كه دنيا را اداره مي‌كرد ديگر نيست. ديگر آمريكا آن نيست كه شاه را آورده، Øكومت كرده بعد هم هر كار در دنيا مي‌خواهد انجام مي‌دهد. هيبت امريكا از لانه جاسوسي به بعد شكسته شد. آمريكاي امروز، آمريكايي نيست. نمي‌گويم قدرت ندارد بلكه بزرگ Ùˆ قدرتمند است اما قابل مقايسه با آن روزها نيست.دو بعد وجود دارد؛ يكي واقعيت است Ùˆ يكي ذهنيت مردم در رابطه با اين واقعيت است، آنچه مردم از اين واقعيت Ùكر مي‌كنند است. آن موقع مردم Ùكر مي كردند امريكا خيلي بزرگ Ùˆ قوي است Ùˆ نمي‌شود عليه او كاري كرد.اما بعد از لانه جاسوسي امام ثابت كرد كه امريكا هيچ غلطي نمي‌تواند بكند.امام اينجا مي‌نشست Ùˆ مي‌گÙت: "اين آقاي كارتر بد رئيس جمهوري براي آمريكاست " Ùˆ كارتر راي نمي‌آورد. براي اولين بار بود كه يك خارجي با رئيس جمهورآمريكا بازي مي‌كرد. در صورتي كه اين امريكايي‌ها بودند كه با همه رئيس جمهورها Ùˆ رئيس كشورهاي دنيا بازي مي‌كردند، Øكومت سر كار مي‌آوردند، Øكومت مي‌بردند. تنبيه مي‌كردند Ùˆ ....اين امريكا با آن امريكا قابل مقايسه نيست Ú†Ù‡ برسد به روسيه Ùˆ ... . بعضي ها متوجه نيستند Ú†Ù‡ مي‌گويند. شكستن آمريكاي‌آن موقع يعني شكستن شيطان بزرگ. اصطلاØاتي كه امام استÙاده كردند همه دقيق، معني‌دار Ùˆ درست بود.امضاء زندگی باÙتن یک قالیست نه همان نقش Ùˆ نگاری Ú©Ù‡ خودت میخواهی نقشه از قبل مشخص شده است تو در این بین Ùقط میباÙÛŒ نقشه را خوب ببین خوب بباÙنکند آخر کار قالی باÙته ات را نخرند!
منبع: خبرگزاري Ùارس